نقص بنیادین در نظریه های توسعه ایران: ابهام در تعاریف و راه حل نظریه #بحران به علاوه یک حمیدرضا صفری

18 شهریور 1404 - خواندن 4 دقیقه - 11 بازدید


در دنیای امروز، نظریه های توسعه به عنوان ابزارهای کلیدی برای تحلیل و حل مسائل جوامع در حال توسعه عمل می کنند. با این حال، در ایران، این نظریه ها اغلب با یک نقص بنیادین روبرو هستند: ابهام در تعاریف کلیدی مانند دولت، نظام سیاسی، اداری و قضایی. این ابهام نه تنها اعتبار عملی این نظریه ها را کاهش می دهد، بلکه منجر به چرخه های تکراری بحران می شود. در این یادداشت علمی، به بررسی این نقص می پردازیم و نشان می دهیم چگونه نظریه بحران به علاوه یک، پیشنهادی توسط حمیدرضا صفری، این حلقه مفقوده را پر کرده و چارچوبی نوین برای توسعه پایدار ارائه می دهد. هدف اصلی این یادداشت، معرفی نظریه بحران به علاوه یک به عنوان یک رویکرد میان رشته ای است که بر پایه واقعیت های محلی ایران بنا شده و می تواند راهگشای خروج از بن بست توسعه نیافتگی باشد.

#نقص اصلی در نظریه های توسعه ایران، عدم تعریف دقیق و بومی مفاهیم کلیدی است. بسیاری از این نظریه ها، مفاهیم وارداتی مانند "دولت مدرن" (بر اساس تعریف #ماکس وبر از انحصار خشونت مشروع در قلمرو مشخص) را بدون تطبیق با زمینه تاریخی و فرهنگی ایران به کار می گیرند. برای مثال، در ایران که دولت از جوامع کشاورزی اولیه تا دولت-ملت مدرن تحول یافته، اما پس از انقلاب مشروطه، این تحول ناقص مانده و اغلب به صورت استبداد مذهبی یا مطلقه ظاهر شده است. نظریه پردازان توسعه، این ابهام را نادیده گرفته که نتیجه ان تشدید بحران است:

 توسعه نیافتگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که با تحریم ها، تورم و نابرابری همراه می شود.این نقص، ریشه در فرآیند "مفهوم شویی" دارد، جایی که تعاریف نامشخص با مصادیق فرصت طلبانه پر می شوند، بدون اینکه به واقعیت های محلی توجه شود. صفری در آثار خود (مانند مقالات سیویلیکا)، این را به عنوان "بحران +1" توصیف می کند: انباشت بحران های ساختاری با یک عامل اضافی ناشی از فرآیندهای نمایشی. این رویکرد، الهام گرفته از فلسفه دکارت (شک روش مند)، ریاضیات کانتور (مجموعه های نامتناهی بحران)، فیزیک هاوکینگ (تابش سیاهچاله ها به عنوان نماد چرخه های باطل) و روان کاوی اجتماعی (ترومای جمعی از کتاب های "دوپامین نیشن" لمبکه و "بدن حساب نگه می دارد" ون در کولک) و سطوح ریمانی ، حساب دیفرانسیل و کلا مفاهیم میان رشته ای است.

 نظریه بحران به علاوه یک، این نقص را با تعریف بومی مفاهیم برطرف می کند:

 دولت نه به عنوان نهاد مطلقه، بلکه به عنوان سیستمی پویا که باید با ترومای تاریخی مشروطه (سیاهچاله مشروطه) مقابله کند. امادولت در ایران، از مدل های فئودالی و مطلقه به دولت-ملت مدرن گذار نکرده؛ بلکه اغلب در چرخه ای از استبداد گیر کرده است. مثلا، نظام سیاسی ایران نه دموکراتیک استاندارد، بلکه ترکیبی از ایدئولوژی مذهبی و فرصت طلبی است که منجر به "یخ زدگی اجتماعی" (بی تفاوتی مزمن) می شود.

#نظریه بحران به علاوه یک، این#حلقه مفقوده را با رویکرد میان رشته ای پر می کند. اولا، ابهام تعاریف را به عنوان عامل +1 شناسایی می کند که بحران را بازتولید می کند. ثانیا، پیشنهاد می کند مفاهیم را بر اساس#ماتریکس تاریخی توسعه نیافتگی (ترکیبی از #انحراف مشروطه، چرخه معیوب و #تعاملات جزیره ای) بازتعریف کنیم. برای مثال، در بخش کشاورزی ایران (مانند مقاله صفری در سیویلیکا)، این نظریه نشان می دهد چگونه آموزش و پژوهش ناکارآمد، بحران را تشدید می کند. راه حل: ادغام روان کاوی اجتماعی برای شکست تروما و ایجاد علوم اجتماعی بومی.

این نظریه، پتانسیل جهانی دارد، اما برای ایران، کلیدی است. در شرایط فعلی (سپتامبر ۲۰۲۵)، با چالش هایی مانند تحریم ها و بحران انرژی، بحران به علاوه یک می تواند سیاست گذاران را به سمت تعاریف دقیق سوق دهد. مثلا، به جای تقویت دولت نامشخص، بر رفع ترومای جمعی تمرکز کنیم تا مشارکت واقعی ایجاد شود.

در نتیجه، نقص ابهام تعاریف، اعتبار نظریه های توسعه را زیر سوال می برد، اما نظریه بحران به علاوه یک با پر کردن این شکاف، راهی نو ارائه می دهد. این نظریه، دعوتی برای بحث میان رشته ای است و می تواند پایه ای برای توسعه پایدار در ایران باشد.