حلقه مفقوده ابهام در تعاریف نظریه های توسعه ایران و نقش محوری نظریه بحران به علاوه یک در رفع آن

18 شهریور 1404 - خواندن 2 دقیقه - 40 بازدید


نظریه های توسعه، چه داخلی و چه خارجی، به عنوان چارچوب های راهبردی برای پیشرفت جوامع در حال توسعه مانند ایران، نقش اساسی ایفا می کنند. با این حال، یک نقص بنیادین این نظریه ها، ابهام در تعاریف مفاهیم کلیدی مانند دولت، نظام سیاسی، اداری و قضایی است که به طور مستقیم یا غیرمستقیم در برآیند خود به دولت خلاصه می شود. این ابهام، فارغ از اینکه برخی نظریه ها دولت را عامل توسعه نیافتگی و برخی دیگر نظام سیاسی را مقصر می دانند، حلقه مفقوده ای ایجاد کرده که مانع از تحقق توسعه پایدار شده است. این یادداشت علمی با تاکید بر این نقص کلیدی، نظریه بحران به علاوه یک پیشنهادی حمیدرضا صفری را معرفی می کند که با رویکردی میان رشته ای، این مشکل را شناسایی و راه حل هایی بومی ارائه می دهد. هدف اصلی، برجسته سازی این نظریه به عنوان راهکاری نوین برای رفع این حلقه مفقوده است.

نظریه های توسعه در ایران، چه از منظر داخلی (مانند برنامه های پنج ساله) و چه خارجی (مانند مدل های نئوکلاسیک یا وابستگی)، اغلب با تعاریف وارداتی و نامشخص کار می کنند. برای مثال، تاریخ تحول دولت را از جوامع کشاورزی تا دولت-ملت مدرن، نشان می دهد که دولت در ایران پس از مشروطه به جای گذار به مدل لیبرال-دموکراتیک، در استبداد مذهبی یا مطلقه متوقف شده است. این واقعیت با تعاریف استاندارد (مانند انحصار خشونت مشروع ماکس وبر) همخوانی ندارد. نظریه پردازان، این شکاف را نادیده گرفته و با ایده آل های خیالی (مانند دولت کارآمد) و راه حل های سطحی، بحران را تشدید کرده اند