احساس ناکامی در کودکان؟

12 شهریور 1404 - خواندن 12 دقیقه - 38 بازدید


(در کتاب نابسامانی های روانی کودکان، دکتر علی قائمی آمده است که : هر انسانی ذاتا خواستار سعادت و خوشبختی است و برای دستیابی به آن اقدامات و تلاش هایی را انجام می دهد و خود را به آب و آتش و طوفان می زند . مجموعه ای از این کوشش ها و تلاش ها زندگی ما را تشکیل می دهند . مسئله قابل ذکر این است که اولا عده ای در تشخیص عامل سعادت وامانده اند و زندگی شان در حیرت و سردرگمی می گذرد و ثانیا همه آنهائی که در طریق تلاشند موفق و پیروز از آب در نمی آیند . برخی به هدف دست می یابند و عده ای ناکام می مانند .

همچنین در تحمل ناکامی ها انسانها یکسان نیستند برخی آن را متحملند و حتی آن را فراموش می کنند و گروهی دیگر آن را در محفظه وجدان نگهداری کرده و به صورت دردی آن را در درون نگه می دارند . طبیعی است که برای چنین افرادی دشواری های بسیاری خواهد بود و از ریشه های عمده ناسازگاری در کودکان یکی همین مسئله است . ) 

آنچه در این بحث (احساس ناکامی در کودکان) تعقیب می کنیم شناخت ناکامی و علائم آن و فوائد و عوارض آن برای آدمی ، شناخت انگیزه ها و علل و شیوه درمانی آن است و در این راه سعی داریم مباحث به گونه ای ساده و قابل فهم عرضه گردد تا قابل درک والدین و مربیان محترم باشد .

معرفی ناکامی:

انسان موجودی به شدت نیازمند است . همه تلاش ها و جنب و جوشهای او برای ارضای آن نیازها و کامروا شدن در آن وادی است . می کوشند تا کامشان برآورده و مقصدشان حاصل شود . ولی ارضای نیازها و برآورده شدن آنها و در نتیجه حصول سازگاری برای همگان میسر و آسان نیست . برخی از افراد از دستیابی به آن محروم می مانند . در نتیجه دچار احساس ناکامی می شوند .

بر این اساس ناکامی : حالتی دردناک برای افراد است که در آن آدمی خود را از دستیابی به هدف محروم می بیند و یا حالتی است که در آن انسان در رسیدن به هدف مورد علاقه اش شدیدا به مانع برخورد می کند . البته باید دانست که ناکامی غیر از محرومیت است . در ناکامی آگاهی وجود دارد و فرد می داند از چه چیزی ناکام مانده در حالیکه در محرومیت ممکن است آگاهی و اطلاعی نباشد . همچنین باید یادآور شویم که گاهی ناکامی واقعیت دارد و زمانی تصور آن و یا ترس از اینکه ناکام واقع شود .

ماهیت آن :

در باره ماهیت ناکامی سخن از احساس محرومیتی آگاهانه و شدید است که در اثر برخورد فرد با مانعی که در سر راه هدف او بوده است پیش آمده و او را ناراحت و نگران کرده است . و یا ماهیت آن خواسته ای شدید و در عین عدم توان ارضاء است .

روانشناسان آن را عبارت دانسته اند از یک تجربه پاسخ ذهنی نسبت به ایجاد مانع در راه ارضای نیازهای فردی و چیزی نیست جز بر نیامدن حاجتش که طبعا حاصل آن خشم ، احساس محرومیت و ناکامی و گاهی هم پرخاشگری است .

طبیعی است که اگر ادامه یابد ممکن است به افسردگی ، طغیان ، احساس دردمندی و حتی خشونت منجر شود . 

عمومیت آن : ناکامی در درجات گوناگونش حالتی است که در همه افراد بیش یا کم دیده می شود . و یا همه افراد در مراحلی از عمر و لااقل در باره مساله ای خود را ناکام یافته اند . این امر طبیعی است از آن بابت که انسان ها از نظر توان و قدرت محدود آفریده شده اند . آنچنان نبوده و نیستند که هرچه خواسته و هوس کرده اند برایشان حاصل شود .

این امر در محدوده ای خاص از زندگی و در مقطعی از عمر برای آدمی محسوس بوده و حتی می خواهیم بگوئیم تا پایان عمر هم در افراد محسوس خواهد بود . هر انسانی در هر درجه ای که از نظر قدرت و مقام باشد به ازای خواسته ها و تمنیاتی است که آنها را برآورده نخواهد یافت و طبیعی است که در آن احساس ناکامی نموده و هم بر اثر آن لااقل طبق ذوق و بینش خود زندگی را آمیخته با رنج و همراه با مشکلات و گرفتاری بداند .

بخشی از این احساس هم صرفا به خاطر عادتی است که در طبیعت ما وجود داشته و دارد زیرا مدار فکر و روان ما سیری ناپذیرند ، و از جهت دیگر پرواز خیال در آدمی به درجه و میزانی است که احساس ناکامی برای ما اجتناب ناپذیر است. دامنه این مساله به حدی شده است که باید گفت در ردیف برنامه های روزانه ما درآمده است . ما به دیدار کسی می رویم ، موفق نمی شویم ، خواستار پیروزی در امتحانیم مردود می شویم ، دلمان می خواهد به فلان مقصد دست یابیم نمی شود و... اینها همه عامل ناکامی هستند .

علائم و نشانه ها:

کودکانی که دچار ناکامی هستند چه علائم و نشانه هایی دارند ؟ پاسخ این است علائم بسیارند و ما از روی آنها و مخصوصا نشانه هائی ورای آنچه که او می گوید و بیان می کند درمی یابیم که او دچار این اختلال است اما آن علائم عبارتند از :

۱_ حالات : کودکان ناکام و یا دارای احساس ناکامی حالاتی دارند که اهم آنها عبارتند از : 

سرگشتگی و ملول بودن به گونه ای که غم و تاثر از سر و رویشان می بارد .

سکوت و کم حرفی به گونه ای که به سوآلات و پرسش ها کمتر پاسخ می دهند . در تنهایی با خود حرف می زنند و دست و سر و اعضا ء را تکان می دهند . دچار حساسیت هستند و با شنیدن صدای ناگهانی می ترسند و داد و فریاد داه می اندازند . گاهی واکنش هیجانی و کنترل نشده ای دارند و دچار گریه و خشم هیجانی می شوند . در برابر ناکامی ها پژمرده و پریشان می شوند گوئی چیزی گرانبهایی را از دست داده اند . و بالاخره در حال و وضعی قرار دارند که گوئی در حال انفجارند و این امر حال آنان را می گیرد .

۲_ در رفتار :

افراد ناکام رفتاری غیر ارادی دارند . با دیگران بنای بدخلقی، بد رفتاری و لااقل بی اعتنائی دارند . هرچه به دستشان افتد پرت می کنند، می اندازند و می شکنند . چنین نیروی آنان آماده انفجار است که به هر بهانه ای اقدام به حمله می کنند ، هرچه به دستشان برسد از بین می برند . اغلب در حال حرکت و در غیر این صورت در حال انزوا هستند . ممکن است سرگشته به هر سو بدوند ، بروند و برگردند . برای مسائل ناچیزی سروصدا راه می اندازند و از این طریق درد ناکامی خود را موقتا تسکین می دهند و گاهی ممکن است چنان خشمگین و عصبانی شوند که دیگران را از خود رنجیده و یا کتک بزنند .

۳_ در جنبه عاطفی :

ناکامی ممکن است خود را به صورت حساسیت و به دنبال آن کینه توزی ، خشم ، انتقام ، و پرخاشگری نشان دهد . بدین معنی که ناکامی افق دید کودک را محدود می کند و او را وامی دارد که برای آرامش خود رفتار پرخاشگرانه از خود بروز دهد .

پرخاشگری او ممکن است از نوعی تلاشی مذبوحانه باشد ولی برای او تنها چاره ناچاری است . اعصاب آرام و راحتی ندارد که بنشیند و درست بیندیشد به همین نظر از شیوه ارضای بدلی استفاده می کند . خشم و عصبانیت او هم چنان مداوم است تا وقتی که مانع از میان برداشته شود .

اینان در مواردی به دیگران پناهنده می شوند و زمانی که در سنین بالاترند ممکن است به مواد مخدر یا اعتیاد آور پناهنده شوند که هر دو یک وجهه دارد و حاکی از نیاز به حمایت است . خیالبافی ها در موارد ناکامی اوج می گیرند . خواندن اشعار مایوس کننده و یاس آور این دوره شدید می شود .

۴_ احساس آنها :

اینان در موارد ناکامی های سخت احساس ترس و وحشت شدید دارند و این ترس آنها را ناراحت می کند . ترس از اینکه سرنوشتشان به مخاطره افتد ، ترس از اینکه نکند شان و موقعیت خود را از بدهند .

گاهی این گمان و احساس برایشان پدید می آید که امنیت لازم را ندارند ، از مقبولیت و توجه کافی برخوردار نیستند ، همه چیزشان در معرض خطر و سقوط است . و چنین امری آنها را شدیدا نگران می کند و حتی موجب رجعت به دوران کودکی می شود تا در سایه آن آرامش و اطمینانی حاصل شود .

درهر صورت ناکامی یک حالت نگران کننده است و خود عارضه ای به حساب می آید ولی با عوارض متعدد دیگری همراه است . از جمله از عوارض همراه عبارتند از : 

حالت خشم و پرخاشگری که بر اساس آن می زند و میشکند و پاره می کند و آن را حق خود می داند . 

حالت تجاوز و تعدی و گاهی هم تهاجم و حمله و بین ناکامی و این حالات رابطه است . حالت خیالبافی که جای عمل را می گیرد و در نتیجه او هرگز قدمی در راه سعی و عمل بر نمی دارد. 

حالت رجعت که زمینه را برای بازگشت به دوران کودکی و سیر قهقرایی فراهم می سازد که البته این حالت پدیده ای موقتی و به صورت کام نیافتگی است و زود از بین می رود .

حالت تعارض و تضاد که گاهی طفل را به گوشه گیری و انزوا طلبی می کشاند . _ و البته تئوری پرخاشگری ناکامی این مسئله را ثابت کرده است که این حالت سبب خشم و تهاجم می شود و درجه تحمل افراد در این زمینه متفاوت است .

اینکه ناکامان از چه تیپی هستند و از چه خانواده ای هستند پاسخ این است که این امر : در خانواده های غیر عادی بیشتر از خانواده های بسامان و عادی است . در افراد عصبی و حساس به مراتب بیشتر از دیگر افراد است . در افراد عقده ای و حسرت دار به مراتب بیشتر از دیگر افراد است . در افرادی که حوادث ناگوار بسیار دیده و رنج کشیده اند زیادتر است . در افرادی که شانس و اقبالی اندک دارند و مقدراتشان منظور نشده است بیشتر دیده می شود . در افرادی که فزون خواهند و سعی دارند خواسته های زیاد خود را محقق سازند . در افرادی که کم ظرفیت هستند و حتی در حین ناکامی هدف خود را فراموش کنند . در افرادی که طبیعتی خوش دارند و در برابر کوچکترین مخالفت یا ناکامی به شدت برانگیخته می شوند . بسیاری از آنها هیچگونه بیماری ندارند ، راه می روند ، حرف می زنند ، غذا می خورند ، می خواهند لذت ببرند ، هوشتان عادی است ، در درونشان آشفتگی است .


منبع:


خانواده و نابسامانی های روانی کودکان، دکتر علی قائمی 

سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی