فرهنگ پرهیز از کار نمایشی در مناظره های دانشجویی

13 آذر 1402 - خواندن 5 دقیقه - 165 بازدید

ب

سیج بیش از آنکه یک سازمان باشد، یک فرهنگ است، یک تفکر است. بنابراین، همه ی کسانی که این فرهنگ را پذیرفته اند، در این راه حرکت کرده اند، این تفکر را ممشای خودشان قرار داده اند، ولو داخل سازمان نباشند، بسیجی اند؛ و این یک جمع کثیری از ملت ایران را شامل میشود، در حالی که در سازمان بسیج هم نه اسمشان هست، نه رسمشان هست. این فرهنگ چیست؟ فرهنگ بسیج مردمی بودن است، متعهد بودن است، احساس مسئولیت کردن است، در مقابل قضایای جاری کشور و موثر در آینده ی کشور بی تفاوت نبودن است؛ فرهنگ بسیجی انقلابی بودن است، قدر انقلاب را دانستن و معنای انقلاب را دانستن است؛ فرهنگ بسیجی قانون گریز نبودن است، نظم ناپذیر نبودن است، هنجارشکن نبودن است؛ اینها فرهنگ بسیجی است. بسیجی ممکن است به یک مطلبی، به یک واقعیتی، به یک شخصی معترض باشد؛ هیچ اشکالی ندارد، اما هنجارشکنی نمیکند، با دشمن قبلا هم گفته ام مخرج مشترک پیدا نمیکند.

فرهنگ بسیجی پرهیز از کار نمایشی و ویترینی است؛ کارهای بی محتوایی که فقط برای نمایش دادن خوب است. [بسیجی] اگر چیزی هم داخل جعبه آینه و ویترین میگذارد، یک چیز بامعنا است، یک چیز باحقیقت است؛ آنچه نشان میدهد، پشتش یک معنایی وجود دارد، یک حقیقتی وجود دارد. [بسیجی] کار نمایشی نمیکند؛ همت میگمارد به کار واقعی، به حرکت واقعی. نمیدانم توجه کردید، دقت کردید به این گزارشی که فرمانده محترم بسیج گفت؟ در این مطالبی که گفته شد، خیلی مطلب بود؛ اینها واقعیت دارد، اینها کار واقعی است.

فرهنگ بسیجی ترحم به ضعیف است، شدت در مواجهه ی با ظالم است، خدمت به همه است؛ همه. آنجایی که سیل آمد، بسیجی تا زانو داخل گل رفت و برای اینکه خانه ی سیل زده را پاک کند، تمیز کند، از صاحبخانه نپرسید شما اسمت چیست، دینت چیست، مذهبت چیست، قومیتت چیست، سلیقه ی سیاسی ات چیست؛ [اینها را] نپرسید، رفت خدمت کرد؛ هر چه هست، هر که هست. اینها مهم است.

فرهنگ بسیجی دوری از کبر و غرور است؛ این فرهنگ بسیجی است.  انسانها، به حسب موقعیت، گاهی یک آبرویی پیدا میکنند، یک شخصیتی پیدا میکنند. اینکه ما به خودمان نگاه کنیم ببینیم به ما احترام میکنند، برای ما شعار میدهند، ما را جلو می اندازند، از ما تعریف میکنند، به خودمان مغرور بشویم، کبر بورزیم، خودمان را برتر و بالاتر بدانیم، این ضد فرهنگ بسیجی است. امام سجاد در صحیفه ی سجادیه در دعای مکارم الاخلاق این را به ما یاد میدهد: لا ترفعنی فی الناس درجه الا حططتنی عند نفسی؛ هر مقداری که در بین مردم قدتان بلند شد، پیش خودتان کوچک بشوید، در نفس خودتان دچار غرور نشوید.

فرهنگ بسیجی دوری از طلبکاری است؛ اینکه ما از انقلاب و از کشور و از دولت و از مردم و از همسایه و از دوست و آشنا و از همه طلبکار باشیم، خودمان را بدهکار ندانیم، فرهنگ بسیجی نیست. بسیجی طلبکار نیست؛ خود را موظف میداند، تکلیف گرا است، دنبال اداء وظیفه است. بسیجی از توانایی های سازمانی به نفع خودش استفاده نمیکند. آن که در سازمان بسیج هست، این توانایی ای که سازمان به او میدهد یک امانت است در دست او؛ این امانت را با کمال عفت حفظ میکند، امین است.

اینها درسهایی است برای ما. امام که میگفت من افتخار میکنم که یک بسیجی ام، همه ی این خصوصیات را داشت. این چیزهایی که من الان گفتم، در وجود امام مجسم بود: همیشه خود را بدهکار میدانست، همیشه خود را ضعیف میدانست، همیشه مردم را از خودش بالاتر میدانست؛ همین جوانهایی که می آمدند دستش را میبوسیدند، اشک میریختند، امام اینها را از خودش بالاتر میدانست؛ تا آنجایی که ما شناختیم امام را و ما از نزدیک دیدیم امام را، عمر امام لحظه ای در راه خدمت به شخصیت خود، عنوان خود، مرجعیت خود، ریاست خود مصرف نشد.

نکته ی بعدی که نکته ی چهارم است و خیلی هم مهم است، جنبه ی فراملی و فرامرزی بسیج است؛ این هم در بیان امام هست. ملاحظه کرده اید که امام تعبیر میکند به «هسته های مقاومت جهانی»؛ این همان بسیج است؛ بسیج ما نیست، بسیج خودشان است، اما همان فرهنگ است. این تشکیل هسته های مقاومت جهانی تحقق پیدا کرد؛ یعنی الان شما نمونه هایش را در منطقه ی خودمان دارید

تفکراتتفکر انتزاعیشکاف میان علم و تفکرزندگی نمایشیبسیج