هژمونی جنسیت در ایران
هژمونی جنسیتی در ایران
موضوع جنسیت دارای آنچنان هژمونی عمیق و گسترده ای است که می توان گفت حتی انسانیت زن/مرد تحت الشعاع آن قرار می گیرد و در پرتو آن تعریف می شود. گفتمان فرهنگی جنسیتی ایران به منزله یک نظام اجتماعی سیاسی از حیث صورت بندی درونی و بیرونی بر محور غیریت سازی های گفتمانی ساخته شده است ، گفتمانی که تفاوت در آلت تناسلی را به منزله نشانه ای از حقیقت جنسیت ها در نظر می گیرد و از این طریق دوتایی مرد و زن را تولید می کند. در این الگو، زنانگی و مردانگی در یک پروسه تاریخی و با تاثیر پذیری از فرهنگ زمانه شکل می گیرند، مفهوم زنانگی همواره به مجموعه شکل ها ، معناها و ارزش های فرهنگی ای اشاره دارد که به طور قراردادی ملازم زنان محسوب می شوند . طبق الگوهای هژمونیکی جنسیتی، زنان موجوداتی ذاتا ناتوان و احساساتی هستند که می باید توسط مردان که ذاتا قوی و عاقل اند هدایت و حمایت شوند در این خصوص زن سوژه محافظت و قیمومیت مرد انگاشته می شود؛ و عموما مردان جزء مردم می باشند و زنان عیال مردم، و همزمان فعالیت هایی که به زنان نسبت داده می شود آنها را به شکل زن خانه و درون فضای خانگی تصویر می کند و به زن خوب، صرفا معنای همسری و مادری می بخشد. بر همین اساس در فرهنگ ایرانی اسلامی جایگاهی که برای زن در نظر گرفته می شود بسیار معنادار است. از این رو برخی از اشکال آرایش ( پوشاک و بزک) یا ویژگی های شخصیتی ( انفعال ، رمزو و راز ، اغواگری جنسی ) به طور سنتی به عنوان نشانه های فرهنگی زنانگی ایفای نقش کرده اند. در فرنگ ایرانی زن در جایگاهی قرار دارد که بیشتر از مردان، بار جنسیتی را بر دوش می کشد.
با نگاهی به آخرین گزارش مجمع جهانی، اقتصاد جنسیتی در ایران از وضعیت مطلوبی برخوردار نیست. ایران در شکاف جنسیتی، نمره 58/0 را کسب کرده و در رتبه 141 جهان قرار دارد .آخرین رتبه جهانی مربوط به کشور یمن با رتبه 145 است که نسبت به گزارش قبلی 2015 با رتبه 137 جهانی، چهار پله افت داشته است. شکافی بدین حد را می توان یک مسئله اجتماعی جدی و اساسی تلقی کرد. در این میان آنچه به نظر می رسد که مانع تحقق عدالت جنسیتی در ایران است، این مسئله است که جنسیت ساختار ایدئولوژیکی پیدا کرده است که افراد جامعه را به دوطبقه مرد و زن، آنهم بر اساس رابطه سلسله مراتبی فرادست و فرودست تقسیم می کند. خصلت هژمونیک ایدئولوژی جنسیتی در آن است که کامال مسلط به نظر نمی رسد بلکه با مقبولیت و پذیرش اجتماعی همراه است و این تسلط همراه با پذیرش اجتماعی از طریق ابزارهای گفتمانی صورت می گیرد به ویژه به طریقی که مفروضات ایدئولوژیکی به طور مداوم تصویب و با گفتمان به صورت امری طبیعی و عمومی تداوم می یابد و در نهاد آموزش بر آن تاکید می گردد و در نهادهای جامعه و کردارهای اجتماعی از نو تجدید پیدا کرده و واسطه فرد و نظم اجتماعی می شود) الزار از سوی دیگر تولید و بازتولید ایدئولوژی جنسیتی با این موضوع ارتباط دارد که نظام برنامه ریزی در ایران فاقد جهت گیری برابری جنسیتی است و نسبت به مسئله جنسیت کور است و در برنامه ریزی های اجتماعی و توسعه کشور به حد کفایت به نیازهای زنان توجه نشده است.
منابع برای مطالعه بیشتر
انگلهارت، رونالد؛ ولزل، کریستین (1389 ) نوسازی، تغییرات فرهنگی و دموکراسی، ترجمه یعقوب احمدی، تهران: کویر
بیتس، دانیل، پلاگ، فرد(1387) انسان شناسی فرهنگی ، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات علمی
پاک نهاد، مریم(1382) فرادستی و فرودستی در زبان، تهران، گام نو
توکلی، نیره(1382) «فرهنگ و هویت جنسی با نگاه بر ادبیات ایران»، مجله نامه انسان شناسی، دوره اول ، شماره سوم
رفعت جاه، مریم(1387) تاملی در هویت زن ایرانی، تهران، انشارات دانشگاه تهران
ساروخانی، باقر، رفعت جاه، مریم(1383) «عوامل اجتماعی موثر بر میزان پذیرش کلیشه های جنسیتی»، پژوهش زنان، دوره 5، شماره 1
ساکسونهاوس، آرلین(1400) زنان در تاریخ اندیشه سیاسی از یونان باستان تا ماکیاولی، ترجمه نرگس تاجیک نشاطیه، تهران، نشر ثالث
میچل، جولیت(1400) نگاهی به بیرون از ژرفا: بازنگری جایگاه اجتماعی زن، ترجمه منیژه نجم عراقی، تهران، نشر خوب
میشل، آندره(1376)پیکار با تبعیض جنسی(پاکسازی کتاب، خانه، مدرسه، و جامعه از کلیشه های تبعیض جنسی)، ترجمه محمد جعفر پوینده، تهران، نشر نگاه
علی پور، پروین، زاهدی ، محمد جواد، ملکی، امیر،جوادی یگانه، محمدرضا(1396) «بازنمائی کشمکشهای گفتمانی عدالت جنسیتی در برنامه های توسعه جمهوری اسلامی ایران» سال 17، شماره 66
فروتن، یعقوب(1399)«کلیشه های جنسیتی در ایران بر پایه رویکرد اجتماعی و جمعیت شناختی» نشریه جامعه شناسی کاربردی، سال 31، شماره 79
نجم آبادی، افسانه (1399) چرا شد محو از یاد تو نامم؟، ترجمه شیرین کریمی، تهران، نشر بیدگل