وضعیت فوتبال در عربستان سعودی ۲

28 مرداد 1404 - خواندن 17 دقیقه - 108 بازدید





هوالفعال

وضعیت فوتبال در عربستان سعودی 2

مقدمه: از یک ورزش محلی تا یک پروژه ملی استراتژیک

پدیده فوتبال در عربستان سعودی در سال های اخیر به یک موضوع مورد توجه جهانی تبدیل شده است. این روند را نمی توان صرفا یک حرکت ورزشی یا رقابت محلی تلقی کرد، بلکه باید آن را ابزاری قدرتمند در یک استراتژی ملی گسترده تر برای تحول اقتصادی و اجتماعی در نظر گرفت. این پروژه مستقیما با «چشم انداز ۲۰۳۰ عربستان» گره خورده است، که هدف اصلی آن کاهش وابستگی اقتصاد به نفت، مدرن سازی جامعه، و بازسازی تصویر بین المللی این پادشاهی است. گزارش حاضر به بررسی ریشه های این پروژه، حجم سرمایه گذاری های بی سابقه انجام شده، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، چالش های امنیتی و سیاسی پیش رو و در نهایت تحلیل پایداری آن خواهد پرداخت. این تحلیل با رویکردی جامع، ترکیبی از داده های کمی و تحلیل های کیفی را برای ارائه تصویری مستدل و جامع از وضعیت کنونی و افق آتی این پروژه به کار می گیرد.

بخش اول: بنیاد استراتژیک: فوتبال در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰

۱.۱. نقش محوری صندوق سرمایه گذاری عمومی (PIF) و نهادهای دولتی

هسته اصلی تحولات اخیر در فوتبال عربستان، «صندوق سرمایه گذاری عمومی» (PIF) است که با دارایی های تقریبی ۷۰۰ میلیارد دلار، به عنوان یکی از بزرگ ترین صندوق های مستقل جهان و محرک کلیدی چشم انداز ۲۰۳۰ شناخته می شود. این صندوق با رویکردی مستقیم و متمرکز، ۷۵ درصد از سهام چهار باشگاه بزرگ و پرطرفدار کشور (الهلال، النصر، الاتحاد، و الاهلی) را در اختیار گرفته است. این چهار باشگاه، که در پایتخت و دومین شهر بزرگ عربستان یعنی جده قرار دارند، رقابت های دیرینه و پرشوری را تجربه می کنند. PIF مسئولیت تامین بودجه ای بیش از یک میلیارد دلار را در هر فصل برای این باشگاه ها بر عهده گرفته است تا هزینه های قراردادها، نقل و انتقالات و توسعه زیرساخت ها را تامین کند.

این مدل مالکیت و حمایت مالی نشان می دهد که پروژه فوتبال در عربستان صرفا یک حباب مالی یا سرمایه گذاری مقطعی نیست، بلکه یک طرح متمرکز و عمیقا ملی است. این ساختار همچنین ریسک وابستگی به نوسانات مالی خارجی یا سرمایه های خصوصی را به حداقل می رساند. علاوه بر PIF، سایر نهادهای دولتی و شرکت های غول پیکر سعودی نیز به این پروژه پیوسته اند. به عنوان نمونه، باشگاه القادسیه توسط شرکت نفتی آرامکو، باشگاه الصقور توسط شرکت نئوم و باشگاه الدرعیه توسط سازمان توسعه دروازه الدرعیه پشتیبانی مالی می شوند. شرکت آرامکو، با ارزشی بالغ بر ۴ تا ۵ تریلیون دلار، نه تنها به عنوان باارزش ترین شرکت جهان، بلکه به عنوان حامی مالی جهانی فیفا تا سال ۲۰۲۷ نیز فعالیت می کند. مشارکت نهادهای کلیدی اقتصادی مانند آرامکو و نئوم در این پروژه، این پیام را به جهان ارسال می کند که این یک تعهد بلندمدت از سوی تمام حاکمیت برای دستیابی به اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ است و از این نظر، مدل عربستان را از تجربیات مشابهی که بر پایه سرمایه گذاری های خصوصی آسیب پذیر بودند، متمایز می کند.

۱.۲. اهداف بلندمدت: فراتر از فوتبال

سرمایه گذاری های کلان عربستان در فوتبال تنها با اهداف ورزشی انجام نشده، بلکه ابزاری چندوجهی برای پیشبرد اهداف راهبردی کشور است. این اهداف را می توان در سه دسته اصلی اقتصادی، اجتماعی و ژئوپلیتیک دسته بندی کرد:

  • اهداف اقتصادی: یکی از مهم ترین اهداف، کاهش وابستگی شدید اقتصاد عربستان به نفت است. دولت سعودی در تلاش است تا با متنوع سازی درآمدهای ملی، صنعت ورزش را در بلندمدت به جایگزینی برای بخشی از فروش نفت تبدیل کند. این سرمایه گذاری ها همچنین به دنبال افزایش چشمگیر درآمدهای عمومی از طریق جذب گردشگری ورزشی هستند که از طریق میزبانی رویدادهای بزرگ و افزایش جذابیت لیگ داخلی حاصل می شود. هدف نهایی این پروژه، که هزینه های اولیه آن را توجیه می کند، میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴ است که به عنوان یک رویداد بزرگ جهانی، می تواند تمامی اهداف اقتصادی و برندسازی را به اوج برساند.
  • اهداف اجتماعی: این پروژه بخشی از تلاش های ولیعهد برای «فعال کردن جامعه خواب آلود عربستان» است. با توسعه فرهنگ ورزشی و بهبود زیرساخت ها، هدف ارتقای سلامت عمومی و افزایش مشارکت شهروندان در فعالیت های بدنی دنبال می شود. ایجاد نشاط عمومی و تقویت حس جاه طلبی و غرور ملی از طریق موفقیت تیم های ورزشی، از دیگر اهداف اجتماعی این تحول است که به دنبال تربیت نسل جدیدی پویا و پرتحرک است.
  • اهداف ژئوپلیتیک: فوتبال به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی، برای بازسازی و تغییر چهره بین المللی عربستان به کار گرفته شده است. این سرمایه گذاری ها تلاش می کنند تا «غبار از چهره تیره و مخدوش نفتی» عربستان زدوده شده و تصویری نوین و جذاب از یک «هاب سرگرمی جهانی» به نمایش گذاشته شود. این رویکرد به عنوان «ورزش شویی» (Sportswashing) توسط منتقدان شناخته می شود، اما محمد بن سلمان صراحتا به این اتهام پاسخ داده است که مادامی که این سرمایه گذاری به رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) منجر شود، اهمیتی به این اصطلاح نمی دهد. این پاسخ نشان دهنده یک استراتژی دیپلماتیک جدید است که به جای انکار اتهامات، آن ها را به عنوان بخشی از یک استراتژی بزرگتر ملی و اقتصادی توجیه می کند.

بخش دوم: تحلیل اقتصادی و مالی: ریخت وپاش یا سرمایه گذاری هوشمند؟

۲.۱. حجم و ساختار هزینه ها (تحلیل کمی)

ابعاد مالی پروژه فوتبال عربستان در سال های اخیر به حدی شگفت انگیز بوده که توجه جهانی را به خود جلب کرده است. باشگاه های سعودی در یک پنجره نقل و انتقالاتی رکوردشکن نزدیک به یک میلیارد دلار برای جذب ۹۴ بازیکن خارجی از لیگ های معتبر اروپایی هزینه کردند. دستمزدهای پرداخت شده به این بازیکنان نیز در سطح جهانی بی نظیر است و نشان دهنده ابعاد مالی حیرت انگیز این پروژه است.

جدول ۱: خلاصه ای از پردرآمدترین بازیکنان خارجی در لیگ عربستان (برآورد سالانه)

نام بازیکن باشگاه دستمزد سالانه (میلیون یورو)

کریستیانو رونالدو النصر ۲۰۰

نیمار الهلال ۱۰۰

کریم بنزما الاتحاد ۱۰۰

سادیو مانه النصر ۴۰ 

کالیدو کولیبالی الهلال ۳۴.۷

ریاض محرز الاهلی ۳۵ (توافقی)

انگولو کانته الاتحاد ۲۵ 

سرگی میلینکوویچ ساویچ الهلال ۲۰

ادوارد مندی الاهلی ۱۷

جردن هندرسون الاتفاق ۱۵

روبن نوس الهلال ۱۴

روگر ایبانز الاهلی ۱۲


این ارقام به وضوح نشان دهنده مقیاس مالی پروژه هستند. دستمزدهای فوق العاده ای که به این بازیکنان پرداخت شده، محرک اصلی مهاجرت آن ها به لیگ عربستان بوده است. این استراتژی مبتنی بر هزینه، با هدف افزایش سریع جذابیت لیگ و جذب توجه رسانه ای جهانی، صورت گرفته است.

۲.۲. پایداری مالی و چالش های تجاری

در حالی که سرمایه گذاری ها با سرعت سرسام آوری در حال انجام بود، گزارش های اخیر نشان می دهند که یک تغییر در استراتژی مالی در حال وقوع است. هزینه های نقل و انتقالات لیگ عربستان در تابستان ۲۰۲۴ به ۴۳۱ میلیون دلار کاهش یافته که نسبت به سال ۲۰۲۳ (۹۵۷ میلیون دلار) کاهشی چشمگیر را نشان می دهد.

این کاهش هزینه به دلایل متعددی صورت گرفته است:

  • ارزیابی بازده تجاری: مقامات سعودی در حال ارزیابی بازده تجاری حاصل از سرمایه گذاری های بی سابقه خود هستند. با وجود حضور ستاره های بزرگ، بازده تجاری پیش بینی شده، به ویژه در زمینه حق پخش تلویزیونی، تاکنون محقق نشده است.
  • فشارهای بودجه ای: پروژه های کلان (Giga-projects) در چارچوب چشم انداز ۲۰۳۰ با فشارهای بودجه ای و تاثیر شوک های جهانی مانند جنگ های اوکراین و غزه مواجه شده اند.
  • واقع گرایی و عقلانیت: کارشناسان این کاهش هزینه ها را نشانه ای از «واقع گرایی و عقلانیت» در مدیریت مالی می دانند. مقامات سعودی با اعمال یک «سقف هوشمند» مالی، به دنبال پایداری بلندمدت و جلوگیری از تبدیل شدن این پروژه به یک حباب مالی هستند.

این تغییر استراتژی، به جای اینکه نشان دهنده شکست پروژه باشد، بیانگر یک رویکرد مدیریت فعال و چابک است. به نظر می رسد دولت سعودی با درس گرفتن از تجارب گذشته، از جمله تجربه مشابه و ناموفق لیگ چین، به دنبال یک مدل پایدارتر است که در آن هزینه ها با اهداف بلندمدت و بازده تجاری همسو شوند.

بخش سوم: ابعاد ژئوپلیتیک و امنیتی: میان ورزش شویی و میزبانی جهانی

۳.۱. دیپلماسی ورزشی و برندسازی ملی

سرمایه گذاری های هنگفت در فوتبال، ابزاری کلیدی در دیپلماسی عمومی عربستان است. این پروژه به صورت استراتژیک برای تغییر تصویر بین المللی عربستان به کار گرفته شده و تلاش می کند تا کشور را از یک دولت محافظه کار نفتی به یک هاب سرگرمی جهانی و پیشرفته تبدیل کند. این رویکرد، که توسط منتقدان به عنوان «ورزش شویی» شناخته می شود، به طور مستقیم توسط ولیعهد عربستان پذیرفته و توجیه شده است. در مصاحبه ای با فاکس نیوز، محمد بن سلمان صراحتا بیان کرده است که «اگر قرار باشد که ورزش شویی تولید ناخالص داخلی مرا یک درصد افزایش دهد، پس به ورزش شویی ادامه خواهم داد». این پاسخ نشان دهنده یک استراتژی جدید در دیپلماسی است: به جای انکار اتهامات، آن ها را در چارچوب یک استراتژی اقتصادی-ملی بزرگتر قاب بندی می کند و به این طریق از انتقادات به عنوان یک برند برای تبلیغ اهداف مدرنیزاسیون خود استفاده می برد.

۳.۲. میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴ و چالش های حقوق بشری

با توجه به این سرمایه گذاری ها، هدف نهایی میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴ است که اخیرا به عربستان واگذار شده. با این حال، این رویداد با چالش های حقوق بشری جدی ای روبرو است. فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا) در گزارش ارزیابی خود، پیشنهاد میزبانی عربستان را به عنوان "خطر متوسط" برای حقوق بشر ارزیابی کرده است و تاکید کرده که بهبود در این زمینه به «زمان و تلاش قابل توجهی» نیاز دارد. این ارزیابی به مسائلی مانند اعدام های دسته جمعی، شکنجه و محدودیت های اعمال شده بر زنان اشاره می کند.

علاوه بر این، نهادهای بین المللی حقوق بشری اتهاماتی را در مورد نقض حقوق کارگران مهاجر در پروژه های ساخت وساز ورزشی و زیرساختی مطرح کرده اند. این اتهامات شامل عدم پرداخت دستمزد، مصادره گذرنامه، و شرایط کاری خطرناک است که به مرگ و میر کارگران منجر شده است. این وضعیت تضاد عمیقی را میان تصویری که عربستان در حال ساخت آن است و واقعیت های حقوق بشری در این کشور آشکار می کند. این تضاد، اصلی ترین چالش ژئوپلیتیک پیش رو برای دولت سعودی است، چرا که همان ابزاری که برای تغییر چهره استفاده شده (فوتبال)، می تواند به سکویی برای افشای مشکلات تبدیل شود.

۳.۳. چالش های امنیتی: ثبات شکننده در یک منطقه پرتلاطم

در کنار چالش های حقوق بشری، وضعیت امنیتی منطقه نیز یکی از نگرانی های اصلی در مورد میزبانی رویدادهای بزرگ ورزشی در عربستان است. حملات موشکی و پهپادی نیروهای حوثی یمن به تاسیسات نفتی آرامکو و فرودگاه های سعودی، پایداری امنیتی این کشور را به چالش کشیده است. منتقدان معتقدند تصمیم کنفدراسیون فوتبال آسیا برای میزبانی مسابقات در عربستان، با وجود این تهدیدات، مشکوک و سیاسی بوده و امنیت جانی تیم ها را در معرض خطر قرار می دهد. در پاسخ به این نگرانی ها، مقامات سعودی بر تجربه گسترده خود در مدیریت جمعیت های عظیم، مانند مدیریت سالانه حج، و موفقیت در برگزاری رویدادهای ورزشی گذشته تاکید می کنند. با این حال، تهدیدات امنیتی همچنان یک عامل تعیین کننده در میزان ثبات این کشور برای میزبانی های بین المللی در مقیاس بزرگ باقی می ماند.

بخش چهارم: پیامدهای ورزشی و اجتماعی: رویای جهانی، واقعیت های داخلی

۴.۱. اثر بر تیم ملی: قربانی ستاره های خارجی؟

با وجود سرمایه گذاری هنگفت در لیگ داخلی، نتایج به دست آمده در سطح تیم ملی برای عربستان رضایت بخش نبوده است. برخی کارشناسان ورزشی معتقدند که حضور پرتعداد بازیکنان خارجی (تا ۸ بازیکن در هر تیم) به کاهش فرصت های بازی برای استعدادهای بومی و در نتیجه افت عملکرد تیم ملی منجر شده است. این تحلیلگران اشاره می کنند که بسیاری از بازیکنان عربستانی که از نظر فنی برتر از برخی خارجی ها هستند، به دلیل سهمیه خارجی، روی نیمکت می نشینند.

این وضعیت یک تناقض استراتژیک مهم را آشکار می کند: در حالی که هدف از سرمایه گذاری، تقویت کلی فوتبال در کشور است، رویکرد فعلی به صورت ناخواسته به تیم ملی ضربه زده است. این امر نشان می دهد که استراتژی «گلوبال» (جذب ستاره ها) در حال تضعیف هدف «لوکال» (تقویت تیم ملی) است. برای دستیابی به اهداف بلندمدت، مقامات سعودی باید تعادل دقیقی میان این دو هدف برقرار کنند. در غیر این صورت، جذابیت رسانه ای کوتاه مدت ممکن است به بی هویتی فزاینده در جامعه فوتبال عربستان منجر شود. به همین دلیل، برخی کارشناسان خواستار کاهش سهمیه بازیکنان خارجی از ۸ به ۶ نفر هستند تا فرصت بیشتری برای بازیکنان داخلی فراهم شود.

۴.۲. چالش های اجتماعی و جذب هوادار

یکی از چالش های اصلی که پروژه فوتبال عربستان با آن روبروست، عدم موفقیت در جذب هواداران به ورزشگاه هاست. با وجود حضور ستاره های جهانی، میانگین تماشاگران در لیگ حرفه ای عربستان در فصل ۲۰۲۳-۲۰۲۴ تنها ۸۳۲۱ نفر بوده که نسبت به فصل قبل ۱۰ درصد کاهش داشته است. برخی رسانه ها این آمار را "فاجعه" و "شکست بزرگ پروژه بن سلمان" توصیف کرده اند. دلایل متعددی برای این عدم استقبال وجود دارد، از جمله کیفیت کلی پایین لیگ، حتی با حضور چند فوق ستاره ، و همچنین چالش های اجتماعی و فرهنگی. گرمای شدید هوا در طول روز باعث شده تا تمرینات و مسابقات به شب منتقل شوند.

با این حال، برخی اصلاحات فرهنگی نیز در حال انجام است. لغو ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه ها از سال ۲۰۱۸، که به آنها اجازه حضور در سه ورزشگاه بزرگ را می دهد، بخشی از پروژه گسترده تر اجتماعی برای افزایش مشارکت زنان و تغییرات فرهنگی در کشور است. این اصلاحات، با هدف افزایش پتانسیل حضور تماشاگر، در چارچوب «چشم انداز ۲۰۳۰» و به ابتکار محمد بن سلمان انجام شده اند.

بخش پنجم: تحلیل آینده نگرانه: تفاوت با مدل چین و دورنمای بلندمدت

۵.۱. مقایسه با تجربه لیگ چین

برای ارزیابی پایداری پروژه عربستان، مقایسه آن با تجربه لیگ چین که چند سال پیش با هزینه های هنگفت برای جذب ستاره ها آغاز و در نهایت به شکست انجامید، بسیار مهم است. مدل فوتبال چین به دلیل وابستگی به شرکت های خصوصی (به ویژه در بخش املاک و مستغلات) که با مشکلات اقتصادی فروپاشیدند، و همچنین اعمال مقررات و سقف دستمزد توسط دولت بدون یک استراتژی جامع، شکست خورد.

با این حال، پروژه عربستان به دلایل بنیادین زیر متفاوت است و احتمال شکست کمتری دارد:

جدول 2: مقایسه استراتژی فوتبال عربستان و چین

ویژگی مدل فوتبال عربستان مدل فوتبال چین مدل مالکیت

سرمایه گذاری از سوی نهادهای دولتی (PIF، آرامکو، نئوم).

سرمایه گذاری از سوی شرکت های خصوصی (عمدتا در بخش املاک).

هدف اصلی

بخشی از یک برنامه تحول اقتصادی و اجتماعی بزرگتر (چشم انداز ۲۰۳۰).

عمدتا برای تبلیغات تجاری شرکت ها و جلب حمایت دولتی.

پایداری مالی

ساختاریافته و دارای مدیریت ریسک (کاهش هزینه ها در سال ۲۰۲۴).

حبابی و بدون مدیریت ریسک، منجر به فروپاشی.

سابقه ورزشی

یک قدرت سنتی فوتبال در آسیا با تیم ملی موفق و عملکرد قوی باشگاهی.

سابقه ضعیف ورزشی و عدم موفقیت در سطح ملی و بین المللی.

بازده رسانه ای

جذب ستاره های با دنبال کنندگان جهانی (مانند رونالدو با ۶۰۰ میلیون دنبال کننده) برای تضمین توجه رسانه ها.

ستاره ها پس از پیوستن به لیگ چین، از کانون توجه رسانه ها خارج شدند.

این مقایسه نشان می دهد که پروژه عربستان، علی رغم شباهت های سطحی، بر یک بنیاد استراتژیک بسیار قوی تر استوار است که احتمال شکست آن را در بلندمدت کاهش می دهد. مدیریت آگاهانه و چابک این پروژه، با تنظیم هزینه ها در پی ارزیابی بازده، نشان می دهد که این یک سرمایه گذاری هوشمندانه، نه یک "ریخت وپاش" غیرمسئولانه است.

جمع بندی و نتیجه گیری

پروژه فوتبال عربستان، یک شرط بندی بزرگ با پشتوانه مالی قوی و اهداف استراتژیک بلندمدت است که فراتر از یک رویداد ورزشی ساده عمل می کند. در دستیابی به برخی از اهداف اولیه خود، به ویژه در جذب توجه جهانی و تغییر تصویر بین المللی، موفق بوده است. این کشور توانسته با استفاده از فوتبال، خود را به عنوان یک بازیگر کلیدی در عرصه ورزش جهان مطرح سازد و با میزبانی جام جهانی ۲۰۳۴، در مسیر تحقق اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ گام بردارد.

با این حال، این پروژه با چالش های مهمی نیز روبرو است که موفقیت نهایی آن را در معرض آزمون قرار می دهد. این چالش ها عبارتند از:

  • پیامدهای ورزشی داخلی: تاثیر منفی حضور پرتعداد خارجی ها بر تیم ملی و کاهش فرصت های رشد برای بازیکنان بومی.
  • چالش های اجتماعی: عدم موفقیت در جذب هوادار به ورزشگاه ها، که نشان می دهد جذابیت رسانه ای لزوما به مشارکت اجتماعی گسترده منجر نشده است.
  • انتقادات ژئوپلیتیک: اتهامات جدی در زمینه حقوق بشر، به ویژه نقض حقوق کارگران مهاجر و همچنین نگرانی های امنیتی در منطقه، که می تواند روایت مدرنیزاسیون را تضعیف کند.

در نهایت، کاهش هزینه های اخیر نشان می دهد که این پروژه یک حباب مالی نیست، بلکه تلاشی آگاهانه برای یافتن مدلی پایدار و کارآمد است. موفقیت نهایی این پروژه به توانایی مقامات سعودی در مدیریت این تضادها و برقراری تعادل میان اهداف کوتاه مدت (جذب ستاره) و بلندمدت (توسعه بومی و تغییر پایدار) بستگی دارد. این پروژه نه تنها آینده فوتبال در منطقه را شکل خواهد داد، بلکه به عنوان یک نمونه مطالعاتی کلیدی برای بررسی روابط میان ورزش، اقتصاد و سیاست در قرن بیست و یکم باقی خواهد ماند.


مصطفی لطفی . وکیل ورزشی