دکتر آیدا بهروزی
دانش آموخته دانشگاه انگلستان/پسادكتري مديريت/استاديار سازمان دانشگاهيان ITIc محقق و پژوهشگر/مولف مقاله بين المللي و كتاب/كارشناس مترجم زبان ايتاليايي
28 یادداشت منتشر شدهتئوری رژ قرمز در سازمان ها:وقتی ترس،تصمیم هارا هدایت می کند
#استراترژی_سازمانی
✍️چکیده
تئوری رژ قرمز در سازمان ها:
وقتی ترس، تصمیم ها را هدایت می کند
همه ما در محیط کار با موقعیت های عجیبی روبه رو شده ایم: تصمیماتی که بیشتر از آنکه منطقی به نظر برسند، تحت تاثیر جو نامرئی ترس و اضطراب گرفته می شوند. این همان چیزی است که برخی محققان به آن تئوری رژ قرمز" (Red Regime Theory) می گویند ، حالتی که در آن سازمان نه بر اساس استراتژی، بلکه بر اساس واکنش های دفاعی و هراس های جمعی اداره می شود.
یکی از پژوهشگران حوزه مدیریت سازمانی بنام Chester Barnard ، می گوید: «در رژ قرمز، مدیران به جای فکر کردن به آینده، مدام در حال پاسخگویی به بحران های ساختگی هستند. مثل راننده ای که فقط به آینه عقب نگاه می کند و از ترس تصادف، حتی نمی تواند به درستی به جلو حرکت کند.»این وضعیت را می توان crisis mode paralysis نامید ، فلج ناشی از ترس دائمی از اشتباه.چرا بعضی سازمان ها در دام رژ قرمز می افتند؟
- فرهنگ سرزنش (blame culture): وقتی هر اشتباهی به جای فرصت یادگیری، بهانه ای برای تنبیه شود، کارمندان ترجیح می دهند هیچ کاری نکنند تا خطایی نکنند.
- اطلاعات به عنوان سلاح (information hoarding): در برخی سازمان ها، دانش قدرت است، اما نه به شکل مثبت ، بعضی ها عمدا اطلاعات را مخفی می کنند تا کنترل بیشتری داشته باشند. این همان knowledge gatekeeping است.
- تصمیم گیری مبتنی بر وحشت (fear-driven decisions): گاهی یک شکست کوچک یا یک تهدید خارجی (حتی اگر خیالی باشد) کل سازمان را به سمت تصمیم های عجولانه و پرریسک می کشاند.
ردپای رژ قرمز در رفتارهای روزمره
- جلسات بی پایانی که نتیجه ای ندارند، چون هیچ کس جرئت ندارد بگوید: «این کار بی فایده است.» (meeting inflation)
- پروژه هایی که ناگهان متوقف می شوند، نه به خاطر شکست، بلکه به خاطر ترس از شکست. (preemptive cancellation)
- رشد افرادی که بیشتر از خلاقیت، در مهارت «پوشاندن اشتباهات» استاد شده اند. (CYA experts)
راه های خروج از این چرخه
- تشویق به اشتباه های هوشمندانه (smart failures): اگر هر اشتباهی مجازات شود، پس هیچ نوآوری هم رخ نمی دهد. بعضی شرکت های پیشرو حتی بودجه ای برای آزمایش ایده های پرریسک (ولی حساب شده) اختصاص می دهند.
- شفافیت به جای ترس (radical transparency): وقتی افراد بدانند واقعا چه اتفاقی در جریان است، کمتر دچار وحشت می شوند.
- تعریف مجدد «امنیت شغلی» (job security redefined): اگر کارمندان باور کنند که ارزش آن ها به جایگزین ناپذیر بودنشان است (نه فقط اطاعت کورکورانه)، رفتارهای دفاعی کم تر می شود.
شاید جالب باشد که بدانید برخی از خلاق ترین دوره های تاریخ کسب وکارها، دقیقا پس از شکست های بزرگ رخ داده اند. شاید کلید حل رژ قرمز، نه در انکار ترس، بلکه در تبدیل آن به انرژی باشد. پس دفعه بعد که در محل کارتان حس کردید همه در حالت defensive mode هستند، شاید بهتر باشد بپرسید: «بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟ و اگر اتفاق بیفتد، چطور می توانیم از آن بهتر بیرون بیاییم؟»