زهرا راجی
20 یادداشت منتشر شدهچگونه می توان مقاصد گردشگری را هوشمندانه مدیریت کرد؟

بسمه تعالی
مدیریت موفقیت آمیز مقاصد گردشگری با نظر بر چرخه حیات گردشگری
چکیده
مدیریت مناسب و موفقیتآمیز مقاصد گردشگری، در گروی سیاستگذاری صحیح و مبتنی بر واقعیت است. ارزیابی جایگاه مقاصد گردشگری در رابطه با چرخه حیات گردشگری می تواند پیشران موثری در سیاستگذاری مبتنی بر واقعیت باشد و سیاستگذاران را از پیامد های نامیمون کلی نگری و غفلت از جزئیات مهم بر حذر دارد. چرا که ارزیابی جایگاه مقصد در چرخه حیات گردشگری، نمایانگر نیازهای سیاستی مقاصد و شاخصه تحملپذیری است علاوه بر آن که ظرفیت مقاصد گردشگری برای اعمال انواع سیاستهای را مشخص میکند. در مقابل هر گونه غفلت از این چرخه در روند سیاستگذاری، با غفلت از ظرفیت مقاصد گردشگری برای اعمال سیاستها و در نهایت شکست در اجرای سیاست ها همراه است. از این رو توجه به چرخه حیات گردشگری در سیاستگذاری و مدیریت مقاصد گردشگری از اهمیت غیرقابل انکاری برخوردار است.
مقدمه و بیان مساله
مدیریت مقصد را می توان مدیریت هماهنگ تمامی اجزای تشکیل دهنده مقصد دانست که رویکردی راهبردی را جهت پیوند دادن به کلیه اجزاء به کار می گیرد. مدیریت مقصد اقدامی است جهت هماهنگی کلیه امور در مقصد به نحوی راهبردی و منسجم (دلبری و رجبی، 1390 به نقل از بیگی و تردست، 1396: 58). مدیریت مناسب و موفقیت آمیز مقاصد گردشگری، یکی از کلیدی ترین پیشران های دستیابی به پایداری[1] در گردشگری به شمار میرود. سیاستگذاری موثق و مبتنی بر واقعیت را می توان پشتوانه نظری و عملی مهم مدیریت مقاصد گردشگری دانست. یکی از مواردی که لازم است در سیاستگذاری و مدیریت مقاصد گردشگری به آن توجه شود، جایگاه مقصد گردشگری در چرخه حیات گردشگری[2] است. بر مبنای الگوی باتلر[3] (1980) مقاصد گردشگری در طول حیات خود از پنج مرحله اکتشاف، درگیر شدن، توسعه، ثبات و رکود گذر میکنند. هر یک از این مراحل خود تحولات و ویژگی های خاصی را دارا هستند. به عنوان مثال در نخستین مرحله که آن را تحت عنوان مرحله « اکتشاف» میشناسیم، شمار گردشگران اندک و انگیزه آنها بیش از هر چیز دیگری بر پایه انگیزههای ماجراجویانه بنا شده است. ارتباط میان جامعه میزبان و میهمان اندک است و توسعه زیرساختهای گردشگری شکل نگرفته است. در این مرحله هرگونه سیاستگذاری برای ارتقاء زیرساخت ها و خدمات گردشگری باید با سیاستهای ناظر بر آگاهسازی جامعه محلی از مواهب حضور گردشگران در مقصد همراه باشد. در دومین مرحله تحت عنوان« مداخله و درگیر شدن» با ازدیاد تعداد گردشگران در منطقه، جامعه محلی ضمن مداخله در امور مرتبط با گردشگری در تکاپوی توسعه خدمات و زیرساخت های گردشگری اند. در این مرحله مقصد گردشگری، ظرفیت توسعه خدمات و زیرساخت ها را دارد و هرگونه برنامه ریزی اصولی برای توسعه خدمات گردشگری موفقیتآمیز تلقی می شود. ضروری است در این مرحله سیاست های ناظر بر حفظ محیط، برخورد مسئولانه با محیط و رفتار مناسب با جامعه میهمان و میزبان مورد توچه قرار گیرند. در مرحله توسعه، ظهور بازارهای مشخص و تعریف شده و افزایش سرمایه گذاری مشارکتی صورت می پذیرد. باید توجه داشت که هرگونه سیاست شتابزده برای توسعه گردشگری ممکن است با ظرفیت مقصد همخوان و سازگار نباشد، بدین ترتیب چنین سیاستهایی باید با عنایت به شرایط جامعه صورت بندی شود. در چهارمین مرحله که آن را تحت عنوان« تثبیت/ بلوغ» می شناسیم، بخش عمده ای از اقتصاد مقصد به گردشگری وابسته است. تعداد گردشگران و مدت اقامت ایشان در مقصد نسبت به دروه های پیشین فزونی می یابد. در مرحله پنجم مقصد تقاضای خود را تا حدودی از دست داده مرحله «رکود و گردشگران مراجعه کننده معمولا تکراری اند و افراد جدید کمتر مشاهده میشوند. در این مرحله است که سیاست ها باید با عنایت به کشش پذیری مقصد، نیاز جامعه میهمان و...به منظور تحریک انگیزه های بازدید و غنی سازی مقصد صورت پذیرد.
علاوه بر آن که سیاستگذاری جهت بسط و توسعه گردشگری در مقصد به نحوی تنگاتنگ با چرخه حیات گردشگری در ارتباط است، سیاستگذاری برای ارتقاء سطح رفاه عینی و ذهنی[4] جامعه میزبان نیز با چرخه حیات گردشگری در ارتباط است اهمیت این موضوع از آن جهت است که در ادبیات گردشگری، همواره بر نقش و اهمیت نگرش جامعه محلی به عنوان یکی از ارکان موفقیت توسعه گردشگری تاکید شده است. ساکنان، بازیگران مهمی هستند که بر موفقیت و شکست گردشگری محلی تاثیر میگذارند و ارزیابی نگرش ایشان در رابطه با اثرات توسعه گردشگری ضروری است ( قدمی و علیزاده فیروزجایی، 1391: 80-104).
ارزیابی جایگاه گردشگری در چرخه حیات گردشگری به سیاستگذاران و برنامه ریزان این حوزه نگرشی را در خصوص ظرفیت تحمل مقصد در ابعاد فیزیکی، روانی و اجتماعی می دهد. توجه به ظرفیت تحمل فیزیکی، اجتماعی و روانی سبب نزدیکی سیاست ها و برنامه ها به موفقیت می شود. برنامه ریزی بلندمدت و موفقیت آمیز گردشگری، نیاز به درجاتی از سازگاری میان منابع طبیعی مقاصد گردشگری، تقاضای گردشگران و امیال جامعه محلی را دارد. به منظور دستیابی به این سازگاری لازم است الگوی فعالیت گردشگران در مقصد، امیال و نیاز های جامعه محلی و اطلاعات مرتبط با ظرفیت تحمل پذیری در ابعاد گوناگون مورد توجه قرار گیرند (مورفی و همکاران، 1985).
بحث و نتیجهگیری
چنان که پیشتر ذکر شد، لازمه مدیریت موفقیت آمیز مقاصد گردشگری، سیاستگذاری دقیق و مبتنی بر واقعیت است. یکی از نکات مهم در سیاستگذاری گردشگری که به نظر میرسد چنان که شایسته است، به آن پرداخته نشده ارزیابی جایگاه مقصد در چرخه حیات گردشگری و بهرهگیری از نتایج آن در سیاستگذاری و مدیریت مقاصد گردشگری است. ارزیابی جایگاه مقصد گردشگری در چرخه حیات گردشگری، با ارائه اطلاعاتی در رابطه با ظرفیت تحمل پذیری اجتماعی، روانی و فیزیکی، وضعیت رفاه ساکنین و کشش پذیری مقصد برای ارتقاء وضعیت صنعت گردشگری، سیاستگذاران و مجریان حوزه گردشگری را به موفقیت نزدیک تر می سازد. به این ترتیب ضروری است سیاستگذاران و مجریان از الگو های معتبری برای تشخیص جایگاه مقصد گردشگری در چرخه حیات بهره مند شوند.
منابع:
1. بیکی، پریسا، و تردست، زهرا. (1397). ارزیابی کیفیت اجزای مقصد گردشگری شهری از جنبه مدیریت مقصد (مطالعه موردی: آرامگاه فردوسی, شهر توس). گردشگری شهری، 5(1 )، 53-68.
2. دلبری، سیدعلی و رجبی، محمدهادی (1390). مدیریت مقصد توریسم. انتشارات مهکامه. تهران.
3. سازمان جهانی جهانگردی (1390). مدیریت مقصد توریسم، ترجمه سید علی دلبری و محمدهادی رجبی، چاپ اول، تهران: انتشارات مهکامه.
4. قدمی، مصطفی، علیقلیزاده فیروزجائی، ناصر (1391). ارزیابی توسعه گردشگری مقصد در چارچوب پایداری نمونه مورد مطالعه: دهستان تمشکل شهرستان تنکابن، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، 27(1). 80-104.
[1]sustainability
[2]Tourism life cycle
[3]Butler
[4]Objective and subjective welfare


