حکمرانی خوب شهری و حقوق شهروندی؛ پیوندی برای عدالت و توسعه پایدار
حکمرانی خوب شهری و حقوق شهروندی؛ پیوندی برای عدالت و توسعه پایدار
در دهه های اخیر، مفهوم «حکمرانی خوب» به عنوان یک رویکرد نوین در مدیریت شهری، در دستور کار بسیاری از نظام های اداری و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. این رویکرد با تاکید بر اصولی چون شفافیت، مشارکت، پاسخ گویی، حاکمیت قانون، عدالت اجتماعی، اثربخشی و وفاق عمومی، در پی آن است که ساختارهای مدیریت شهری را به سوی مردم مداری، کارآمدی و مشروعیت سوق دهد.
در همین راستا، حقوق شهروندی در بستر شهری نیز به عنوان مبنای تعامل دولت های محلی با مردم، نقشی کلیدی در تحقق حکمرانی خوب ایفا می کند. حقوقی چون مشارکت در تصمیم گیری ها، دسترسی به اطلاعات، بهره مندی برابر از خدمات عمومی، حفظ محیط زیست سالم، برخورداری از امنیت و حریم خصوصی، و برخورداری از آموزش و آگاهی، همه مولفه هایی هستند که بدون وجود ساختارهای مناسب حکمرانی، صرفا در حد شعار باقی خواهند ماند.
بررسی تجارب جهانی نشان می دهد که در شهرهایی که اصول حکمرانی خوب به درستی نهادینه شده اند، میزان رضایت عمومی، عدالت فضایی و کیفیت زندگی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. شهرهایی مانند آمستردام، سئول، و هلسینکی، با تکیه بر مشارکت مردم، شفافیت نهادی، و احترام به حقوق شهروندی توانسته اند توسعه پایدار و متوازن را تحقق بخشند.
در مقابل، در نظام مدیریت شهری ایران، اگرچه اسناد بالادستی مانند منشور حقوق شهروندی و قوانین شوراهای اسلامی بر این اصول تاکید دارند، اما در عمل، چالش هایی مانند تمرکزگرایی، عدم شفافیت، ضعف نهادهای نظارتی، مشارکت سطحی مردم و نابرابری در توزیع خدمات، مانع تحقق حکمرانی خوب شهروندمدار شده اند.
برای گذار از این وضعیت، نیازمند بازنگری در ساختارهای قانونی، اصلاح فرآیندهای اداری، نهادسازی برای صیانت از حقوق شهروندی، و ارتقاء آگاهی عمومی هستیم. شهروندان باید بدانند که حق دارند در برنامه ریزی شهری نقش داشته باشند، از کیفیت خدمات اطلاع یابند، به مدیران شهری بازخورد بدهند، و در برابر تبعیض و ناکارآمدی، مطالبه گری کنند. در عین حال، دولت ها و شهرداری ها نیز باید حقوق مردم را نه به عنوان امتیاز، بلکه به عنوان تعهدی ساختاری تلقی کرده و برای تحقق آن ها، پاسخ گو باشند.
در نهایت، حکمرانی خوب و حقوق شهروندی دو روی یک سکه اند؛ حکمرانی خوب بدون حقوق شهروندی، به ساختاری صوری و اقتدارگرا بدل می شود، و حقوق شهروندی بدون حکمرانی خوب، بی پشتوانه و بی اثر خواهد بود. پیوند این دو، کلید دستیابی به شهرهایی عادلانه، شفاف، مشارکت پذیر و پایدار است؛ شهرهایی که در آن ها انسان بودن، نه تنها محترم شمرده می شود، بلکه محور اصلی توسعه و مدیریت شهری خواهد بود.