مهدی سلمانی
هنرپیشه - دینپژوه و حقوقخوان - شاعر - عضو کانون حقوق شهروندی - عضو انجمن علمی حقوق دانشجویان و نخبگان
44 یادداشت منتشر شدهآیا یهودیان در شهادت امام حسین ع نقش اساسی داشتند ؟
آیا یهودیان نقشی در به شهادت رسیدن امام حسین ع داشتند ؟
اخیرا دکتر محسن برهانی گفتند : شخصی معمم (سیدحسین آقامیری) برخلاف مسلمات تاریخی در برنامه حسینیه معلی ادعا کرد : « حسین ما را یهودی ها کشتند ، طراح اصلی صحنه کربلا یهود است ». ادبیات یهودی ستیزی به شدت در #صداوسیما در حال گسترش است. عجیبتر آنکه این برنامه قبل از جنگ ۱۲روزه ضبط شده بود !
سیدحسین آقامیری : « طراح اصلی جبهه یزید در کربلا یهود است.
از امام صادق(ع) درباره ی آیه ۴ سوره اسراء پرسیدند،
که می فرماید: بنی اسرائیل دوبار در زمین فساد و طغیان عظیم خواهند کرد.
فرمود: و لتعلن علوا کبیرا (طغیان عظیم)
منظور شهادت امام حسین (علیه السلام) است.
کافی ج۸ ص۲۰۶ »
دکتر محسن برهانی : « روایت موجود در کتاب کافی از نظر سندی ضعیف اندر ضعیف است. با روایتی ضعیف السند اقدام به نظریه پردازی می کنید و وقتی هم تذکر داده می شود بجای پذیرش و اصلاح ، باز بر نظر باطل و #یهودی ستیزی خود تاکید مجدد می کنید؟ نمی دانم بر لجاجت شما باید تاسف خورد یا بر صداوسیمایی که امثال شما را دعوت می کند یا بر هر دو ؟ بارها عرض شد که دین پژوهی ، پیش شرط هایی دارد و با اخباری گری نمی توان بدان دست یافت »
حجت الاسلام شیخ فرهاد فتحی ، در جواب استاد برهانی گفتند : « با اینکه تهیه کننده معلی به ما ظلم کرده و حق الناس گردنش است و چند روز وقتمون رو گرفتند و تهش بخاطر نقدهامون به صدا و سیما برنامه ی ما رو که سری اول ضبط کردند را پخش نکردند ولی نباید حب و بغض شخصی داشته باشیم و باید نظر درست رو بیان کنیم . حرف سیدحسین آقامیری اینجا درسته و ایشون مطلب این سایت تخصصی رو که در مورد یهود کار میکنند رو مو به مو نقل کردند . البته حواسش نبود و امام کاظم رو امام صادق گفتند ولی درکل مطلبشون درسته . البته معتقدم معروفیت سیدحسین بخاطر تقابل با برادرش سیدحسن بود و خیلی تلاش شد که ایشون جای سیدحسن رو بگیره ولی این ظرفیت در ایشان نیست و بعد سالها تلاش این اتفاق نیفتاد و معتقدم اگر به وقتش همین قدر به سیدحسن توجه میشد هیچوقت چنین سقوط نمیکرد چون باگ سیدحسن آقامیری در پول و دیده شدن است و اگر این دو حل میشد ظرفیت خوبی برای دین و انقلاب بود ولی ما بلد نیستیم پول رو جای خودش خرج کنیم و برای خودمون دشمن الکی درست میکنیم. سیدحسن یک طلبه ی کم سواد سوپرانقلابی باهوش با بیان عالی بود که چون سریع رشد کرد و دیده شد، به جای اینکه دستش رو بگیرند ، اینوری ها هی زدنش و این هم ظرفیت ایستادگی نداشت و اونوری ها هم بغلش کردند و سقوط کرد . خلاصه اینجا حرف برهانی غلط و حرف سیدحسین درست است و در شهادت امام حسین ، یهودیان نقش اساسی داشتند »
اما حقیقت ماجرا چیست و حق با کیست ؟ حق با استاد برهانی است ولاغیر .
دین پژوه : مهدی سلمانی
اگر به صورت کلی بگویم در مورد واقعه عاشورا و شهادت امام حسین (ع) ، منابع تاریخی معتبر همچون تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید، لهوف سید بن طاووس و دیگر منابع کهن به صراحت اشاره کرده اند که عامل اصلی ، حکومت اموی به رهبری یزید بن معاویه و عوامل مستقیم آن ، لشکریان عمر سعد و شمر بن ذی الجوشن بودند و ادعای نقش محوری یهودیان در طراحی واقعه کربلا ، بدون پشتوانه تاریخی معتبر است و بیشتر به نظریه پردازی های غیرمستند شبیه است . پس سخن دکتر برهانی مستند است زیرا با تاریخ نگاری های معتبر هماهنگی دارد . متاسفانه گاهی سیاست زدگی از تاریخ باعث می شود تحلیل های غیرواقعی جای حقایق را بگیرد و جای تعجب تر که فرهاد فتحی که در هر مصاحبه ای گفتند دکترای حوزوی دارند و... با کمال تعجب و تاسف تاریخ را تحریف کردند .
اولا لهوف سید بن طاووس از معتبرترین مقاتل شیعه گفتند عاملان شهادت امام حسین (ع) را شمر بن ذی الجوشن ، عمر سعد و لشکر کوفه معرفی می کند و هیچ اشاره ای به نقش یهودیان ندارد .
ثانیا ارشاد شیخ مفید هم گزارش می دهد که یزید بن معاویه دستور کشتن امام حسین (ع) را صادر کرد و عبیدالله بن زیاد (والی کوفه) اجراکننده آن بود و نامی از یهودیان به میان نیامده است .
ثالثا مقتل الحسین خوارزمی از علمای اهل سنت با گرایش شیعی تاکید می کند که لشکر اموی و کوفیان فریب خورده ، قاتلان امام حسین (ع) بودند .
رابعا تاریخ طبری یکی از معتبرترین منابع تاریخی وقایع کربلا را با جزئیات نقل می کند و هیچ اشاره ای به دخالت یهودیان نمی کند و اتفاقا تاکید دارد که یزید و عبیدالله بن زیاد تصمیم گیرندگان اصلی بودند .
خامسا البدایه و النهایه ابن کثیر هم شهادت امام حسین (ع) را نتیجه سیاست های بنی امیه می داند و نه توطئه یهود !
جناب فرهاد فتحی ، اشتباه گفتن نام امام کاظم به جای امام صادق نشان می دهد که سیدحسین آقامیری تسلط تاریخی ندارد ، پس چگونه ادعای بزرگ « نقش یهود در کربلا » را ثابت می کند ؟! در ضمن به سایتی هم که اشاره شده کاملا نادرست است و این را بنده اثبات خواهم کرد .
ادعای اول این سایت : [ « این که یهودیان به دنبال ترور خاندان نبوت صلوات الله علیهم اجمعین از جمله امام حسین علیه السلام بوده اند را می توان از این حدیث شریف نبوی که در دوران خردسالی حسنین علیهماالسلام ایراد شده است فهمید : « فانی خائف علیهما من کید الیهود.
من از مکر یهود نسبت به فرزندانم حسن و حسین بیمناکم. (فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام، ص۳۲ و بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۱۳) » ]
نقد ادعای اول :
اولا این روایت گرچه در منابع معتبر شیعه ذکر شده اما مطلقا اشاره ای به واقعه کربلا یا نقش یهودیان در شهادت امام حسین (ع) ندارد بلکه بیانگر یک نگرانی کلی از دشمنی یهود با خاندان پیامبر (ص) است و اتفاقا در روایات دیگر ، تهدیدات یهود بیشتر متوجه دوران کودکی امام حسن و حسین (ع) است مانند ماجرای مسمومیت ایشان توسط یک زن یهودی در کودکی اما هیچ مدرک معتبری یهودیان به کربلا وجود ندارد .
دوما مستندات تاریخی تصریح می کنند که ارتش کوفه تحت فرمان عبیدالله بن زیاد و حکم یزید بن معاویه مسئول مستقیم شهادت امام بودند یعنی ترکیب لشکر دشمن شامل قبیله های عراقی و نیروهای شامی بود و باز هم هیچ اشاره ای به حضور یهودیان در کربلا وجود ندارد حتی اگر برخی از عوامل حکومت اموی مثل عبیدالله بن زیاد دارای ارتباطات غیرمستقیم با یهودیان بودند ، این به معنای نقش آفرینی مستقیم یهودیان در کربلا نیست .
سوما اگر یهودیان قصد ترور خاندان نبوت را داشتند ، چرا در طول ۵۰ سال پس از رحلت پیامبر (ص) یعنی از شهادت امام علی (ع) تا امام حسین (ع) هیچ اقدام مستقیمی از آنان ثبت نشده است ؟! یهودیان در آن دوران اقلیتی تحت حکومت اسلامی بودند و قدرت نظامی یا سیاسی برای سازماندهی چنین حمله ای نداشتند حال اگر قرار بود یهودیان ائمه را ترور کنند چرا امام حسن مجتبی (ع) که سال ها پیش از امام حسین (ع) شهید شد ، توسط معاویه مسموم شد ؟ آیا نفاق و دشمنی بنی امیه با خاندان پیامبر (ص) که در قرآن و تاریخ به آن تصریح شده مهم تر از نقش فرضی یهودیان نیست ؟ مثلا آیه ۶۰ سوره توبه درباره منافقان ؟! پس ادعای اول نادرست است .
ادعای دوم سایت : [ در یکی از زیارت مطلقه امام حسین علیه السلام با سند معتبر چنین می خوانیم:
و اشهد ان الذین سفکوا دمک، و استحلوا حرمتک، ملعونون معذبون علی لسان داود و عیسی بن مریم، ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون. (کامل الزیارات، باب ۷۹، صفحه ۲۰۸، حدیث ۶)
و گواهی می دهم که حقا آنان که خونت را ریختند و حرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذب هستند بر زبان داوود و عیسی بن مریم و این بخاطر آن گناهی است که کردند و مردمی تجاوزکار بودند.
اکنون سوال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلام الله علیهما لعنت شده اند؟
پاسخ این سوال نه به کنایه، بلکه صراحتا در آیه شریفه ۷۸ سوره مبارکه مائده آمده است:
لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود و عیسی ابن مریم ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون.
کافران از بنی اسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمان های خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند. ]
نقد ادعای دوم )
اولا لعنت در زیارت ، یک تشبیه معنوی است و نه تطبیق تاریخی . در زیارت ، لعنت قاتلان امام حسین (ع) به سبک لعنت پیامبران پیشین بیان شده است و نه اینکه قاتلان ، همان کفار بنی اسرائیل باشند . به عنوان مثال در دعاها می گوییم « اللهم العن بنی امیه » اما این به معنای ارتباط خاندان اموی با یهود نیست ، بلکه بیانگر شدت ظلم آنان است .
دوما اگر قرار بود یهودیان امام حسین (ع) را بکشند ، چرا در جنگ صفین که امام علی (ع) را هدف داشتند یا زمان امام حسن (ع) که مسموم شد اقدام نکردند ؟ چرا در منابع اهل سنت و شیعه ، تنها امویان و کوفیان مقصر اصلی معرفی شده اند ؟
سوما آیه ۷۸ سوره مائده درباره کفار بنی اسرائیل در زمان حضرت داوود و عیسی (ع) است و نه یهودیان قرن اول هجری و زیارت امام حسین (ع) نیز قیاس ظلم قاتلان او به ظلم کفار بنی اسرائیل است و نه اثبات یهودی بودن آنان به عنوان مثال اگر کسی بگوید فلان دیکتاتور مثل فرعون است معنایش این نیست که او مصری است !
چهارما چرا امام سجاد (ع) و اهل بیت (ع) در هیچ روایتی ، یهودیان را مقصر ندانسته اند؟ آیا بنی امیه و عبیدالله بن زیاد (حاکمان وقت) که دشمنی آشکار با اهل بیت داشتند ، نیاز به همدستی یهودیان داشتند ؟ پس ادعای دوم هم نادرست است .
ادعای سوم سایت : [ در زیارت شریف عاشورا دعا می کنیم:
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد…
سوال این است که اولین کسانی که در حق پیامبر و خاندانش ظلم روا داشتند چه کسانی هستند؟
پاسخ این پرسش در آیه شریفه ۴۱ سوره مبارکه بقره که خطاب به یهودیان عصر پیامبر نازل شده، داده شده است:
وآمنوا بما انزلت مصدقا لما معکم ولا تکونوا اول کافر به ولا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا وایای فاتقون.
بدیهی است که بدترین ظلم در حق پیامبر (ص) کفر ورزیدن به نبوت ایشان و کتاب آسمانی ایشان است و این یعنی این که مصداق اول ظالم یهودیان هستند. ]
نقد ادعای سوم )
اولا آیه ۴۱ سوره بقره درباره یهودیان معاصر پیامبر (ص) است که از کفر ورزیدن به قرآن نهی شده اند اما اول ظالم در زیارت عاشورا به ظلم به حق محمد و آل محمد اشاره دارد که مفهومی گسترده تر از کفر است و شامل ستم های سیاسی و اجتماعی و قتل اهل بیت می شود .
دوما در منابع روایی شیعه ، مصداق مشخصی برای اول ظالم ذکر شده است
۱) در تفسیر البرهان ج۱، ص۱۷۸
۲) بحارالانوار ج۲۹، ص۲۲۴
آمده است که اول ظالم اشاره به ابوبکر است که با غصب خلافت ، حق امام علی (ع) را ضایع کرد که این تفسیر با نهج البلاغه ، خطبه ۳ ، خطبه شقشقیه امام علی (ع) که به غصب خلافت اشاره می کند ، همخوانی دارد . در برخی روایات هم مانند تفسیر قمی اول ظالم به عمرو بن عبدود از سران مشرکان در جنگ خندق یا دیگر دشمنان پیامبر (ص) نسبت داده شده است اما هیچ روایتی آن را به یهودیان تطبیق نکرده است .
سوما اگر یهودیان اول ظالم به حق اهل بیت بودند ، چرا در واقعه کربلا ، قاتلان امام حسین (ع) همه از بنی امیه و کوفیان بودند؟ چرا امام علی (ع) در نهج البلاغه ، صراحتا ابوبکر و عمر را به سبب غصب خلافت سرزنش می کند ؟ چرا در زیارت عاشورا ، بنی امیه و یزید لعنت شده اند و نه یهودیان ؟
چهارما کفر یهودیان به قرآن در آیه ۴۱ سوره بقره یک مقوله اعتقادی است اما ظلم به اهل بیت در زیارت عاشورا یک جنایت سیاسی و اجتماعی است به عنوان مثال کفر فرعون به موسی (ع) و ظلم معاویه به امام حسن (ع) ! این دو متفاوت هستند حتی اگر هر دو ظالم خوانده شوند .
ادعای چهارم سایت :
[ در زیارت عاشورا می خوانیم:
اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنو امیه و ابن آکله الاکباد اللعین ابن اللعین علی لسانک و لسان نبیک صلی الله علیه و آله…
سوال این است: چه کسانی توسط خداوند متعال لعنت شده اند؟
پاسخ این سوال را در آیات ۱۲گانه زیر که همگی درباره ی بنی اسرائیل و یهود نازل شده اند می یابیم:
* فبما نقضهم میثاقهم لعناهم وجعلنا قلوبهم قاسیه یحرفون الکلم عن مواضعه ونسوا حظا مما ذکروا به ولا تزال تطلع علی خائنه منهم الا قلیلا منهم فاعف عنهم واصفح ان الله یحب المحسنین (مائده/۱۳)
* من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه ویقولون سمعنا وعصینا واسمع غیر مسمع وراعنا لیا بالسنتهم وطعنا فی الدین ولو انهم قالوا سمعنا واطعنا واسمع وانظرنا لکان خیرا لهم واقوم ولکن لعنهم الله بکفرهم فلا یومنون الا قلیلا (نساء/۴۶)
* یا ایها الذین اوتوا الکتاب آمنوا بما نزلنا مصدقا لما معکم من قبل ان نطمس وجوها فنردها علی ادبارها او نلعنهم کما لعنا اصحاب السبت وکان امر الله مفعولا (نساء/۴۷)
* الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب یومنون بالجبت والطاغوت ویقولون للذین کفروا هولاء اهدی من الذین آمنوا سبیلا اولئک الذین لعنهم الله ومن یلعن الله فلن تجد له نصیرا (نساء/۵۲و۵۱)
* قل هل انبئکم بشر من ذلک مثوبه عند الله من لعنه الله وغضب علیه وجعل منهم القرده والخنازیر وعبد الطاغوت اولئک شر مکانا واضل عن سواء السبیل (مائده/۶۰)
* وقالوا قلوبنا غلف بل لعنهم الله بکفرهم فقلیلا ما یومنون (بقره/۸۸)
* اولئک جزاوهم ان علیهم لعنه الله والملائکه والناس اجمعین (آل عمران/۸۷)
* ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات والهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله ویلعنهم اللاعنون (بقره/۱۵۹)
* ان الذین کفروا وماتوا وهم کفار اولئک علیهم لعنه الله والملائکه والناس اجمعین (بقره/۱۶۱)
* والذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما امر الله به ان یوصل ویفسدون فی الارض اولئک لهم اللعنه ولهم سوء الدار (رعد/۲۵)
* وقالت الیهود ید الله مغلوله غلت ایدیهم ولعنوا بما قالوا بل یداه مبسوطتان ینفق کیف یشاء ولیزیدن کثیرا منهم ما انزل الیک من ربک طغیانا وکفرا والقینا بینهم العداوه والبغضاء الی یوم القیامه کلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله ویسعون فی الارض فسادا والله لا یحب المفسدین (مائده/۶۴)
* ولما جاءهم کتاب من عند الله مصدق لما معهم وکانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنه الله علی الکافرین (بقره/۸۹)
و سوال دیگر این است که چه کسانی توسط نبی خدا لعنت شده اند؟
پاسخ این سوال را نیز در آیه ۷۸ سوره مبارکه مائده می یابیم:
لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داوود وعیسی ابن مریم ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون. ]
نقد ادعای چهارم )
اولا لعنت در زیارت عاشورا مشخصا درباره بنی امیه و یزید است و بنی امیه یک قبیله عرب بودند و نه یهودی . یزید بن معاویه یک حاکم ظاهرا مسلمان بود که به دستور او امام حسین (ع) شهید شد .
دوما چرا ائمه معصومین (ع) در هیچ روایتی، یهودیان را مسئول کربلا ندانسته اند ؟ آیا بنی امیه که دشمنی آشکار با اهل بیت داشتند نیاز به همدستی یهودیان برای کشتن امام حسین (ع) داشتند ؟ چرا امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در خطبه های شان ، تنها از بنی امیه و کوفیان یاد کرده اند ؟ چرا در زیارت عاشورا ، صراحتا بنی امیه و یزید لعنت شده اند و نه یهودیان ؟ ادعای چهارم هم نادرست است
ادعای پنجم سایت : [ خاندان بنی امیه یهودی تبارند.
این مطلب را از آیه شریفه ۶۰ سوره مبارکه اسراء و حدیث شریف امام صادق علیه السلام که توضیح مفصل آن در مقاله «سقیفه بنی اسرائیل» گذشت، نتیجه گیری می کنیم.
همچنین به کار بردن عبارت «اللصیق» برای خاندان بنی امیه توسط امام علی علیه السلام در نامه ۱۷ نهج البلاغه خطاب به معاویه، مویدی دیگر بر این مطلب است که بنی امیه هیچ نسبت خونی با بنی هاشم نداشته و اصالتا رومی و اسرائیلی تبار هستند:
و اما قولک انا بنوعبد مناف، فکذلک نحن، ولکن لیس امیه کهاشم، و لا حرب کعبد المطلب، و لا ابوسفیان کابی طالب، و لا المهاجر کالطلیق، و لا الصریح کاللصیق، و لا المحق کالمبطل، و لا المومن کالمدغل. و لبئس الخلف خلف یتبع سلفا هوی فی نار جهنم!
و [ای معاویه] این که گفتی: «ما از فرزندان عبدمنافیم» آری ما هم چنین هستیم، ولی با این فرق که نه امیه مثل هاشم است، نه حرب همچون عبدالمطلب، و نه ابوسفیان مانند ابوطالب، و نه مهاجر الی الله چون اسیر آزاد شده، و نه فرزند اصل و نسب دار چون فرزند منسوب به پدر، و نه اهل حق مانند اهل باطل، و نه مومن چون مفسد. و چه بازماندگان بدی هستند آنان که تابع گذشتگان جهنمی خود می باشند! ]
نقد ادعای پنجم )
اولا تفسیر شجره ملعونه به بنی امیه ، یک نظر حاشیه ای است و بیشتر مفسران مانند طبرسی ، علامه طباطبایی آن را اشاره به یهودیان یا مشرکان می دانند و نه بنی امیه حتی اگر بپذیریم شجره ملعونه بنی امیه است این به معنای یهودی بودن آنان نیست زیرا بسیاری از قبایل عرب مانند بنی حنظله نیز در قرآن لعنت شدند .
دوما ادعا شده که امام صادق (ع) در حدیثی بنی امیه را یهودی خوانده است اما هیچ روایت معتبری در کتب شیعه از جمله کافی ، بحارالانوار ، وسائل الشیعه وجود ندارد که صراحتا بگوید بنی امیه یهودی تبارند . اگر چنین روایتی وجود داشت ، قطعا در منابع اصلی ذکر می شد که نشد .
سوما لصیق به معنای منسوب به پدری غیرواقعی است و نه لزوما یهودی یا رومی . در فرهنگ عرب ، گاهی به قبایل ضعیف یا بی اصل و نسب لصیق می گفتند و امام علی (ع) در اینجا برتری بنی هاشم بر بنی امیه را بیان می کند و نه یهودی بودن آنان را .
چهارما بنی امیه شاخه ای از قریش و از نسل امیه بن عبدشمس هستند و امیه و هاشم (جد پیامبر) هر دو از فرزندان عبدمناف بودند یعنی بنی امیه و بنی هاشم پسرعمو هستند و هیچ سند تاریخی معتبری وجود ندارد که امیه یا فرزندانش یهودی بوده اند .
پنجما اگر بنی امیه یهودی بودند چرا در جنگ های پیامبر (ص) مانند بدر و احد در کنار مشرکان قریش می جنگیدند ؟
چرا معاویه و یزید خود را خلیفه مسلمانان می خواندند ؟ چرا هیچ تاریخ نگار مسلمان یا یهودی ، یهودی تبار بودن آنان را تایید نکرده است ؟ ادعای پنجم هم نادرست است
ادعای ششم سایت : [ یزید بن معاویه لعنهالله علیهما از مشاورین یهودی در دربار خود استفاده می کرده است. (کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، آیت الله جوادی آملی) ]
نقد ادعای ششم )
اولا در منابع اصلی تاریخی هیچ اشاره ای به حضور مشاوران یهودی در دربار یزید بن معاویه نشده است . اگر چنین موضوع مهمی واقعیت داشت ، قطعا در منابع مخالف بنی امیه ذکر می شد که نشد و ابن خلدون در مقدمه ی تاریخ خود تاکید می کند که امویان معمولا از اعراب و موالی ( غیرعرب های مسلمان شده ) استفاده می کردند و نه از اهل کتاب .
دوما اگر یهودیان نفوذی در دربار یزید داشتند باید در منابع یهودی همان دوره مانند نوشته های خاخام های بابلی یا اورشلیمی اشاره می شد اما چنین مدارکی وجود ندارد .
سوما یزید فردی فاسد بود اما این دلیل نمی شود که حتما از یهودیان مشورت می گرفته است .
چهارما کانت در فلسفه ی اخلاق می گوید : « حقیقت گویی یک وظیفه ی مطلق است، حتی درباره ی دشمنان » . هرچند آیت الله جوادی آملی از علمای برجسته ی شیعه است اما این کتاب یک اثر تاریخی محض نیست بلکه تحلیلی است که ایشان در این کتاب به منابع دقیق تاریخی اشاره نکرده اند بنابراین این ادعا بیشتر جنبه ی کلامی-تبلیغی دارد تا تاریخی و تحقیقی و در پژوهش های آکادمیک ، استناد به یک منبع بدون پشتوانه ی اسناد معتبر ، فاقد اعتبار است پس ادعای ششم هم نادرست است
ادعای هفتم : [ حرمت ماه های حرام را حتی اعراب جاهلی هم نگاه می داشتند و این یهود بوده اند که در طول تاریخ از خون ریزی در ماه حرام هیچ ابایی نداشته بلکه به نظر می رسد این کار را راهی برای تقرب بیشتر به ابلیس می دانند. و آخرین سند آن هم آغاز جنگ ۲۲ روزه در زمستان ۱۳۸۷ و جنگ ۸ روزه در زمستان ۱۳۹۱ همزمان با ماه حرام ذی حجه و آغاز ماه محرم می باشد. ]
نقد ادعای هفتم )
اولا ماه های حرام ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب در دوران جاهلیت نیز محترم شمرده می شدند و جنگ در این ماه ها ممنوع بود . قرآن کریم در آیه ۳۶ سوره توبه بر حرمت این ماه ها تاکید کرده و حتی مشرکان را به دلیل پایبند نبودن به آن ها نکوهش می کند .
دوما هیچ منبع تاریخی معتبری وجود ندارد که نشان دهد یهودیان عمدا در ماه های حرام به جنگ یا خونریزی اقدام می کردند و در دوران پیامبر(ص) ، یهودیان مدینه و خیبر درگیر جنگ با مسلمانان شدند اما این جنگ ها به دلایل سیاسی و نظامی بود و نه به دلیل بی اعتنایی به ماه های حرام . در تاریخ یهود هیچ آموزه ی دینی وجود ندارد که خونریزی در زمان خاصی را تقرب به ابلیس بداند و این ادعا کاملا بی اساس است در ضمن اسرائیل یک دولت سکولار-یهودی است و نه یک نظام دینی که بخواهد بر اساس تعالیم تورات عمل کند و سیاست های نظامی اسرائیل تابع محاسبات امنیتی است و نه تقویم اسلامی . هیتلر یک نژاد پرست بود و خواهان تصفیه نژادهای نامطلوب از دنیا بود و نژاد یهود را پست می شمرد و بسیاری از انها را کشت ، کشتار هیتلر ربطی به صهیونیست بودن نداشت او دشمن یهود بود. پس ادعای هفتم هم نادرست است .
ادعای هشتم سایت : [ جنایاتی همچون بستن آب به روی زنان و کودکان، به آتش کشیدن سرپناه خانواده ها، به صلیب کشیدن وهب، هدیه فرستادن سرهای قطع شده، اسب تازاندن بر پیکر شهدا و… اعمال کثیفی است که در طول تاریخ از این قوم پلید و هم پیمانان آنان سرزده است. این حدیث شریف امام حسین علیه السلام که در هنگام هجرت از مدینه به سمت مکه خطاب به عبدالله بن عمر فرمودند از جمله مویدات این سابقه ی تاریک و ننگین است:
آیا نمی دانی که بنی اسرائیل از طلوع فجر تا طلوع آفتاب هفتاد پیامبر را می کشتند سپس در بازارهای خود نشسته همگی به خرید و فروش می پرداختند آن چنان که گویی اتفاقی نیفتاده است؟! و سر یحیی بن زکریا را بریده و به عنوان هدیه به پیش زنی بدکاره فرستادند؟! (لهوف، سید بن طاووس) ]
نقد ادعای هشتم )
اولا در مورد بستن آب به روی زنان و کودکان این عمل در تاریخ بیشتر به حادثه کربلا مرتبط است ( عمل عمر سعد ) و نه یهودیان .
دوما در مورد به صلیب کشیدن وهب هم در منابع کهن شیعی مانند لهوف اشاره شده که این کار توسط نیروهای ابن زیاد انجام شد و نه یهودیان .
سوما در مورد هدیه فرستادن سرهای بریده هم اشاره به داستان سر یحیی(ع) است که در اناجیل به هیرودیس نسبت داده شده و نه تمام یهودیان . در تفسیر طبری هم این روایت به حاکمان ظالم بنی اسرائیل نسبت داده می شود و نه همه یهودیان در تمام تاریخ .
چهارما این روایت در لهوف سید بن طاووس نقل شده که منبعی قرن هفتمی است و در منابع کهن تر مانند ارشاد شیخ مفید در قرن ۴ چنین عبارتی وجود ندارد و سند روایت به امام حسین(ع) معلق و ضعیف است و بسیاری از این روایات اشاره به حوادث دوره دوم معبد اورشلیم یعنی قبل از میلاد دارد که مربوط به حاکمان خاصی است و یهودیان معاصر پیامبر(ص) و ائمه(ع) همان گروه های تاریخی نبودند پس ادعای هشتم هم نادرست است .
و حرف آخر را بنده می گویم ، چه نویسندگان این ادعاهای بی اساس و چه شیخ فرهاد فتحی و چه سیدحسین آقامیری و چه کسانی که تفکرات امثال اینان را دارند باید به حال آنها تاسف خورد و متاسفانه مبتلاییم به جماعتی جاهل و بی سواد که خود را با سواد در زمینه تاریخی و فقهی میدانند و متاسفانه تر بی سوادی درد بزرگی است که انقلابی تا برانداز دچارش هستند . برای بار آخر آقایان شیخ فرهاد فتحی و سیدحسین آقامیری و امثالهم یاد بگیرید پا تو کفش مسائلی که علمشو ندارید نکنید .