جنگ درسایه

14 تیر 1404 - خواندن 7 دقیقه - 39 بازدید

در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی، آنچه بیش از موشک ها و پهپادها امنیت ملی را تهدید کرد، نه در آسمان بلکه در سایه ها رخ داد: نفوذ اطلاعاتی و سایبری سازمان موساد وعواملش. این جنگ، نه تنها میدان نبرد نظامی، بلکه صحنه ای برای نمایش قدرت اطلاعاتی و جنگ نرم بود؛ جایی که سازمان جاسوسی رژیم صهیونی (موساد) با بهره گیری از ابزارهای پیچیده انسانی و دیجیتال، تلاش کرد ساختارهای امنیتی ایران را هدف قرار دهد.

نفوذ امنیتی موساد: تهدیدی درون زا

سازمان موساد، با سابقه ای طولانی در عملیات های برون مرزی، بالاخص انجام اقدامات تروریستی منطقه ای از روش های متنوعی برای نفوذ به ساختارهای امنیتی کشورها استفاده می کند. در ایران نیز، شواهدی از نفوذ انسانی HUMINT) )در نهادهای حساس دیده شده است. این نفوذ از طریق جذب نیروهای آسیب پذیر، استفاده از پوشش های فرهنگی، مذهبی و علمی، و بهره گیری از اتباع خارجی یا مهاجران بازگشته صورت می گیرد.

ترور دانشمندان هسته ای، خرابکاری در تاسیسات نظامی، و افشای اطلاعات طبقه بندی شده، همگی نشانه هایی از این نفوذ هستند. موساد با شناسایی دقیق افراد کلیدی و بهره گیری از تکنیک های روان شناختی و مالی، اقدام به جذب منابع انسانی کرده و از آن ها برای جمع آوری اطلاعات یا اجرای عملیات های میدانی بهره می برد.

نقاط آسیب پذیر ساختار امنیتی ایران:

۱. ضعف در پالایش امنیتی و غربال گری نیروها:

فرآیندهای گزینش و بکارگیری در برخی نهادها بالاخص در سطوح میانی نیازمند بازنگری جدی است. فقدان آزمون های روان شناختی، مالی و رفتاری دقیق و وجود نیروهای فرصت طلب و متظاهر و چاپلوس زمینه ساز نفوذ عوامل بیگانه می شود. نظام گزینش نیروی انسانی تاکنون راه کجی را پیش گرفته بود. این نظام، تخصصی و فناورانه نیست و در شناسایی نیروی انسانی مطلوب و غیروابسته به سرویس های جاسوسی، تبحر لازم ندارد و "فروع" را بر "اصول" ترجیح داده وقدرت راستی آزمایی را ندارد و در حین خدمت کارکنان نیز فاقد قدرت ارزیابی دقیق و کارآمدی نیروها بوده است

۲. فقدان سامانه های هشدار زودهنگام رفتاری:

تغییرات ناگهانی در سبک زندگی، ارتباطات مشکوک یا سفرهای غیرعادی برخی کارکنان و مدیران باید بسرعت شناسایی و بررسی شود.

۳. فقدان آموزش های ضدجاسوسی در سطوح میانی و پایین:

بسیاری از کارکنان نهادهای حساس، آگاهی لازم از روش های نفوذ اطلاعاتی ندارند و براحتی در دام مهندسی اجتماعی می افتند.

4- وجود نهادهای موازی اطلاعاتی وامنیتی:

تعداد نهادهای اطلاعاتی وامنیتی طی سالهای اخیر بشدت گسترش یافته اما بنظر می رسد تداخل در ماموریت ها بدون تقسیم کار ملی وهمگرایی و هماهنگی از نارسایی های شرایط موجود است .

5- خطا در اولویت بندی اهداف در ماموریت های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی :

بنظر می رسد آن میزان که نهادهای مذکور سرگرم امور امنیت داخلی بوده اند، فرصت تمرکز برامنیت خارجی را از دست داده اند. در شرایطی که بارها توسط مقامات عالی اطلاعاتی وامنینی از خطر نفوذ بیگانگان ،بالاخص عوامل جاسوسی رژیم جنایتکاراسرائیل، سخن گفته و هشدارداده می شد اما درعمل همچنان همه ظرفیت های امنیتی واطلاعاتی متمرکز روی منتقدان داخلی بوده است!

6. نفوذ سایبری: جبهه ای خاموش اما ویرانگر

در کنار نفوذ انسانی، نفوذ سایبری به عنوان یکی از ابزارهای اصلی رژیم اسرائیل و همپیمانان آن در جنگ اطلاعاتی علیه ایران شناخته می شود. حملات سایبری به تاسیسات هسته ای، نظامی، نفتی، بانکی و زیرساختی کشور در سال های اخیر، از برنامه ریزی دقیق و دسترسی عمیق به سامانه های داخلی حکایت دارد.

بدافزارهایی مانند Stuxnet، که موجب اختلال در سانتریفیوژهای نطنز شد، تنها نمونه ای از این حملات است. موساد با همکاری آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA)) از طریق بدافزارهای پیچیده، درب های پشتی در تجهیزات وارداتی، و حملات فیشینگ، به سامانه های حیاتی کشور نفوذ کرده است.

تهدیدات سایبری

در جریان جنگ اخیر، حملات سایبری به سامانه های فرماندهی و کنترل، اختلال در شبکه های ارتباطی، و حتی نفوذ به برخی سامانه های رسانه ای کشور گزارش شده است. این حملات، علاوه بر ایجاد اختلال عملیاتی، در جنگ روانی نیز نقش مهمی ایفا کرده اند.

راهکارهای پیشنهادی :

برای مقابله با نفوذ و تهدیدات پیچیده، مجموعه ای از اقدامات راهبردی و عملیاتی زیر را شامل می شود:

۱. بازتعریف ساختار ضدجاسوسی کشور:

•ایجاد یک نهاد مستقل و چندلایه برای مقابله با نفوذ اطلاعاتی؛

•تقویت همکاری بین نهادهای اطلاعاتی و امنیتی داخلی.

۲. اصلاح فرآیندهای گزینش و نظارت:

•اجرای آزمون های روان شناختی، مالی و رفتاری دوره ای، نوبه ای و تصادفی (بدون اطلاع قبلی و ناگهانی)؛

•استفاده از فناوری های هوش مصنوعی برای تحلیل الگوهای رفتاری مشکوک.

۳. توسعه امنیت سایبری بومی:

•طراحی و تولید سیستم عامل ها، فایروال ها و تجهیزات شبکه داخلی؛

* دقت بر خریدهای خارجی (کالاها، لوازم و قطعات) و اصل را بر این گذاشتن که موساد در تمام شرکت های خارجی نفوذ دارد؛

•ایجاد مرکز فرماندهی سایبری یکپارچه با قابلیت دفاع فعال.

۴. ارتقای سواد حفاظتی و امنیتی در سطح ملی:

* بازتعریف سیستم دفاع غیرعامل و کاربردی کردن اصول امروزین آن برای شهروندان؛

•آموزش گسترده امنیت سایبری و ضدجاسوسی به کارکنان دولتی و نظامی؛

•تولید محتوای آموزشی برای نخبگان، دانشجویان و مدیران.

۵. مقابله با نفوذ نرم (مذهبی و فرهنگی):

•رصد و کنترل فعالیت های NGOها و موسسات خارجی مشکوک (صرفا در حوزه ی ضدجاسوسی، و عدم ورود به وظایف ذاتی سازمان های مردم نهاد)؛

•تقویت دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای برای مقابله با جنگ نرم.

6-بازتعریف ماموریت و ساختارنهادهای امنیتی کشور وانجام تقسیم کارملی:

•کاهش تعداد نهادهای اطلاعاتی وامنیتی با محوریت نهادهای رسمی همچون وزارت اطلاعات؛

•تقسیم وظایف وماموریت ها در سطح ملی و پرهیز از برنامه ها و اقدامات موازی.

7- تعیین اولویت های راهبردی کشور با تاکید بر پیشگیری از نفوذ سازمانهای اطلاعاتی بیگانه:

•تقویت ظرفیت های و ابزارهای جنگ پنهان و اولویت بخشیدن به تامین نیازهای نهادهای مسئول؛

•تجدید نظر اساسی در اولویت های راهبردی با توجه به عملکرد گذشته.

*نتیجه گیری*

جنگ تحمیلی ۱۲ روزه نشان داد که امروزه تهدیدات امنیتی، صرفا در میدان نبرد نظامی رخ نمی دهد. نفوذ اطلاعاتی و سایبری، جبهه ای خاموش اما بسیار خطرناک است که می تواند بنیان های امنیت ملی را متزلزل کند. مقابله با این تهدیدات، نیازمند بازنگری عمیق در ساختارهای امنیتی، ارتقای فناوری های بومی، و افزایش هوشیاری عمومی و تخصصی است. در جهانی که اطلاعات، سلاح اصلی قدرت هاست، پیروزی از آن کشوری خواهد بود که بهتر می بیند، بهتر می فهمد، و سریع تر واکنش نشان می دهد.

.