محسن علمداری
295 یادداشت منتشر شدهنگاهی نو به انتخاب عقلایی سیاست با دیدگاه روشنگری امروزی.
نظریه انتخاب عقلانی از رویکردی کلی به نام نظریه کنشگر عقلایی گرفته شده است. رویکرد کلی بر این نکته تاکید دارد که فردی که با چندین هدفی مواجه است اما باید از میان گزینه های رقیب تصمیم بگیرد و در عین حال اطلاعات گسترده ای را در اختیار دارد، دارای نظم و اولویت منسجم است و به تمام اصولی که به آنها علاقه دارد و می خواهد متعهد است. به حداکثر رساندن سودمندی مانند بسیاری از موارد دیگر، تحلیل یک انتخاب منطقی معمولا با یک سوال آغاز می شود. بر این اساس، انتخاب عقلانی چندین مرحله را طی می کند در ابتدا، یک فرد عوامل مربوطه را شناسایی می کند، مسئولیت آن ها را بر عهده می گیرد و سپس محدودیت های پیش روی این عامل را جدا می کند.او "قواعد تصمیم گیری" هر یک از عوامل را تعریف می کند، به این نتیجه می رسد که چگونه قوانین تصمیم گیری عوامل مختلف ممکن است ثابت شود، چگونگی تغییر تعادل مدل را در پاسخ به عوامل خارجی مختلف بررسی می کند، و در نهایت بررسی می کند که آیا پیش بینی های او درست هستند یا خیر. مطابق با تجربه واقعی در دهه های اخیر، نظریه پردازان انتخاب عقلانی توانسته اند برخی از جنبه های پیچیده سیاست را از طریق مفروضات بنیادی واجد شرایط در مورد رفتار فردی بررسی کنند. تئوری عقلانیت جامع، که با مدل های اقتصادی نئوکلاسیک قابل مقایسه است، این فرضیه را مطرح می کند که تصمیم گیرندگان سیاسی بیشینه کننده های سودمندی بیش ازحد خودپسند هستند که ترجیحات و مقاصد پایدار را محکم می کنند.به منظور درک سیاست در سطح جمعی، باید برای درک ترجیحات منظم عوامل فردی که یک سازمان یا یک حوزه سیاسی معین را شلوغ می کنند و قوانین تجویز شده ای که این ترجیحات ثابت را ترکیب می کنند، تلاش کرد. چنین رویکردی روشن خواهد کرد که نتایج سیاست ترکیبی از قوانین و ترجیحات است.