عین و اثر

[مولانا]
برفها زان از ثمن اولی ستت - که هیی در شک یقینی نیستت
وین عجب ظن است در تو ای مهین - که نمی پرد به بستان یقین
هر گمان تشنه ی یقین است ای پسر - می زند اندر تزاید بال و پر
چون رسد در علم پس پر پا شود - مر یقین را علم او بویا شود*
زآنکه هست اندر طریق مفتتن - علم کمتر از یقین و فوق ظن
علم جویای یقین باشد بدان - و آن یقین جویای دید است و عیان
اندر الهیکم بجو این را کنون - از پس کلا پس لو تعلمون
می کشد دانش به بینش ای علیم - گر یقین گشتی ببینندی جحیم
دید زاید از یقین بی امتهال - آن چنان که از ظن می زاید خیال
اندر الهیکم بیان این ببین - که شود علم الیقین عین الیقین
از گمان و از یقین بالاترم - و ز ملامت بر نمی گردد سرم (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
ما یک عین داریم که ناشی از درک بلاواسطه و دید مستقیم انوار و ماهیت انرژی مند اشیاء است. و یک اثر داریم که ناشی از ادراک با واسطه (به واسطه تفسیر ناشی از حس پنجگانه) که همان اشکالی است که مشاهده می کنیم (وسواس قلب) . تفکیک بخش اجتماعی ادراک از ادراک می شود ضد «وسواس قلب» و عین الیقین.
________________
1 - مثنوی معنوی ، جلال الدین محمد بن محمد مولوی به تصحیح رینولد نیکلسون – تهران : هرمس 1386 دفتر سوم صفحه 517
* - [چون رسد در علم پس پویا شود - مر یقین را علم او جویا شود (دفتر عقل و آیت عشق، جلد سوم، غلامحسین ابراهیمی دینانی، تهران: انتشارات طرح نو چاپ دوم 1389 صفحه 66)]