بازتعریف مقابله جمهوری اسلامی ایران با نظام صهیونیسم جهانی

1 تیر 1404 - خواندن 6 دقیقه - 76 بازدید

در جهان امروز، جنگ ها صرفا از آسمان آغاز نمی شوند، بلکه از ذهن ها آغاز می گردند. آتش گاه از آسمان می بارد، اما جرقه اش در اتاق های فکر، اندیشکده ها و اتاق عملیات های سایه نشین افسران اطلاعاتی صهیونیسم بین الملل زده می شود. آنچه این روزها از اتحاد آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران به چشم می خورد، نه صرفا یک کنش نظامی یا اقدام امنیتی، بلکه تجلی عریان یک جنگ تمدنی است: تمدن ظلم، در برابر تمدن توحید؛ نظم لیبرالی سرمایه محور در برابر نظم عدالتی ایمان محور.

در روزهایی که رسانه های غربی مانند CNN و BBC، از «حق دفاع اسرائیل» سخن می گویند و از بمباران تاسیسات هسته ای ایران دم می زنند، باید این واقعیت را روشن کرد که این نه دفاع، که تجاوزی آشکار به اصول بنیادین حقوق بین الملل است. ورود مستقیم آمریکا در عملیات اطلاعاتی، لجستیکی، و حمایت تسلیحاتی از حملات اخیر، چهره ماسک دار لیبرال دموکراسی را کنار زده و واقعیت امپریالیسم نوین را برملا کرده است.

اما مسئله اساسی این است: جمهوری اسلامی ایران چگونه باید با این نظام جهانی صهیونیستی مقابله کند؟ نه صرفا برای بقاء، بلکه برای رهبری یک نظم نوین؛ نه صرفا برای دفع تهدید، بلکه برای ارائه بدیلی از تمدن.

۱. از واکنش به راهبرد: تغییر نقطه تمرکز دفاعی

نخستین قدم، عبور از مرحله «پاسخ» به مرحله «طراحی» است. جمهوری اسلامی نباید تنها در برابر حمله، پاسخی محدود ارائه دهد، بلکه باید ساختار جدیدی از بازدارندگی در ذهن دشمن بسازد. همان طور که فریدون عباسی تاکید کرد، زیرساخت ها در ذهن انسان هاست. دشمن اگر بداند با زدن فردو یا نطنز، فقط ساختمان ها را زده، نه دانشمندان، نه اراده را، نه ایمان را، دیگر تمایل به حمله نخواهد داشت.

ایران باید الگوی دفاع ترکیبی را ارتقاء دهد: دفاع سایبری، مقابله اطلاعاتی، تهدیدات هوشمند، و مهم تر از همه، نمایش آمادگی برای پاسخ متقارن به منافع حیاتی دشمن در منطقه.

۲. دیپلماسی مقاومت: سیاست خارجی به مثابه جهاد اکبر

در جایی که آمریکا با وقاحت حامی صهیونیسم جهانی شده، ایران باید از دیپلماسی به عنوان ابزار مقاومت فعال بهره ببرد.

از سازمان ملل برای افشاگری استفاده کند، اما به آن دل نبندد.

با کشورهای مستقل مانند روسیه، چین، برزیل، هند و دیگر قدرت های ناراضی از نظم غرب، یک جبهه دیپلماتیک بازتعریف شده بنا کند.

همکاری اطلاعاتی، اقتصادی، رسانه ای و تسلیحاتی را با بلوک های مقاومت تقویت کند.


دیپلماسی مقاومت، صرفا سیاست بازی نیست؛ امت سازی است. چنان که شهید رئیسی باور داشت، امت اسلامی باید به صحنه تصمیم سازی جهانی وارد شود، نه فقط به عنوان قربانی.

۳. دیپلماسی رسانه ای: تبدیل هر حمله به ضدتبلیغ دشمن

نظام صهیونیسم جهانی، نبرد را در افکار عمومی می برد، نه در میدان. ایران باید تصویر واقعی تجاوز آمریکا و اسرائیل را به جهان مخابره کند:
– کودکان بی سر در غزه و خرابی های تاسیسات علمی در تهران، دو روی یک سکه اند.
– باید نشان داد که آمریکا، نه حافظ صلح، بلکه همدست کشتار و نابودی علم و انسان است.

جنگ روایت ها، اگر درست طراحی شود، خود می تواند هزینه حمله را برای دشمن بالا ببرد و افکار عمومی جهان را از اسرائیل و آمریکا بازگرداند.

۴. مقابله شناختی و استراتژی «حمله به ذهن دشمن»

ما باید از مرحله «حمله به سلاح دشمن» به مرحله «حمله به ذهن دشمن» گذر کنیم. سلاح دشمن، موشک است؛ اما ذهنش چیست؟
– ذهن دشمن، ترس از هزینه است.
– ذهن دشمن، وابستگی به افکار عمومی داخلی خود است.
– ذهن دشمن، نیاز به مشروعیت ساختگی دارد.

ایران باید این سه نقطه را هدف بگیرد:
– با تهدید هدف قرار دادن منافع حیاتی آمریکا در منطقه، هزینه روانی جنگ را افزایش دهد.
– با فعال سازی مسلمانان و عدالت طلبان در خاک آمریکا و اروپا، فشار افکار عمومی را تقویت کند.
– با افشاگری رسانه ای، توجیهات اخلاقی دشمن را بی اعتبار سازد.

۵. آمادگی نظامی غیرخطی و نبرد پراکنده

جنگ آینده، جنگ کلاسیک نخواهد بود. همان گونه که شهید حاج قاسم نشان داد، می توان امپراتوری ها را با گروه های نامتقارن، شبکه های منطقه ای و میدان های کوچک به زانو درآورد.
– ایران باید شبکه های مقاومت در منطقه را از فاز دفاعی به فاز «بازدارندگی تهاجمی» برساند.
– باید میدان بازی را از تهران به حیفا، از نطنز به پایگاه های آمریکا در عراق، از سایت هسته ای به پالایشگاه های نفتی دشمن منتقل کند.
– هر حمله به ایران، باید آغاز شمارش معکوس برای آسیب به اسرائیل باشد. نه بعد از آن؛ بلکه هم زمان.

۶. تمدن سازی به جای بقاء؛ طرح بزرگ شهید رئیسی

شهید آیت الله رئیسی، الگویی ارائه کرد که امروز باید به نقشه راه تبدیل شود: «ایران، نه برای دفاع از خود، بلکه برای رهبری امت، باید قدرتمند باشد.»
– برنامه هسته ای ایران، نه برای بمب، بلکه برای فناوری قدرت آفرین است.
– ساختار دیپلماسی ایران، نباید در وین و ژنو متوقف شود؛ بلکه باید در نجف، بیروت، صنعا، قاهره، اسلام آباد و حتی کاراکاس فعال گردد.

ما دیگر در موقعیت دفاع نیستیم. بلکه در آستانه ساخت یک قدرت تمدنی هستیم. این مقابله، فرصتی است. همچنان که امام خمینی فرمود: «ما را از حمله نظامی نترسانید؛ ما برای شهادت آماده ایم.»


در پایان، ورود آمریکا به جنگ صهیونیستی، تردیدی باقی نگذاشته است: ما در جبهه حق ایستاده ایم و دشمن در جبهه باطل. اما مهم آن است که این ایستادگی، با عقلانیت، استراتژی، بازدارندگی و ابتکار همراه باشد. ایران، اگر بخواهد، می تواند نه تنها دشمن را متوقف کند، بلکه نظم جهان را دگرگون سازد. و این، دیگر صرفا جنگ نیست؛ آغاز تمدن است.