اعتصاب سال۱۹۲۰ کارگران کمپانی نفت، نخستین جنبش کارگری در ایران
یازدهمین روز از اردیبهشت ماه هرسال، برابر با نخستین روز از ماه میmay در تقویم جهانی، روز جهانی کارگر نامیده شده است.سالروز پیگیری مطالبات جامعه ی کارگری در چنین روزی به سال۱۸۸۶میلادی در امریکا که علیرغم سرکوب، بعنوان نقطه عطفی در تاریخ پیگیری مطالبات جامعه ی کارگری اهمیت یافت.
در آغاز دوران صنعتی در کشورهای مختلف، روابط کارگر و کارفرما همواره با چالش های اساسی روبرو بوده و منجر به بروز تنش ها و شکل گیری جنبش های کارگری شد.در ایران و از ابتدای شکل گیری فعالیت های صنعت نفت در روزگار قاجار نیز، کمپانی نفت انگلیس و پرشیاAPOC، کارگران ماهر خود را از مستعمره ی خود، “هند”منتقل می نمود.این موضوع برای کمپانی دو حسن داشت.نخست؛ ارتباط زبانی که انگلیسی ها توانسته بودند در طول مدت اقامت خود در هندوستان با ساکنان محلی برقرار کنند و دوم؛ آموزش هایی که این ساکنان بومی دیده بودند و نیاز به آموزش مجدد در محل جدید نداشتند.این موضوع حتی در مورد امور نظامی و مراقبتی تاسیسات جدید در ایران نیز حاکم بود و به همین دلیل بود که آرنولد ویلسون، افسر نظامی انگلیسی که برای حفاظت از گروه”رینولدز”و عملیات اکتشافی وارد ایران شد، در آغاز تنها بیست سرباز هندی به همراه داشت.
هندی ها دو وظیفه عمده را به عهده داشتند.امور مراقبتی و نگهبانی و دیگری؛ شغل های نیمه فنی و متوسط.با نظر “رینولدز”، نماینده دارسی و رئیس گروه حفاران و پس از وی “ویلسون”، نخستین رئیس کمپانی نفت انگلیس و پرشیا، کارگران غیرماهر از ایرانیان و به ویژه ساکنان محلی تامین می شدند.کارگرانی که البته به مرور و با کسب تجربه و ممارست به کارگران فنی و استادکارانی ماهر تبدیل شدند.
به هر ترتیب، کمپانی درآغاز این کارگران محلی بختیاری و عرب را از کسانی موسوم به “سرکارگر” که منتخب یا منتسب به خان ایل یا شیخ عشیره یا کدخدای طوایف بودند تامین و می کرد.هر سر کارگر، یک دسته کارگر را رهبری می کرد و مبلغ کمی از مردانی که در دسته اش کار می کردند پول می گرفت.
جامعه ی کارگری صنعت نفت در چنین شرایطی ایجاد شد و طبیعتا غیرماهر بودن نیروی بومی و سختی و خطرناک بودن ذاتی کار، موجب خسارات مالی و جانی نیز بود.در اسناد مربوط به حوادث کارگری،یکی از موضوعات مورد توجه در سال۱۹۱۴میلادی(حدود۱۲۹۳خورشیدی)در آبادان ثبت شده است.در این سال دو کارگر در اثر حادثه ی صنعتی کشته شدند و همکاران شان از کمپانی خواستند که از خانواده ی کشته شدگان حمایت مالی شود.کارگران همچنین درخواست کردند کمپانی اقدامات احتیاطی را در حفظ جان کارگران معمول دارد.کمپانی از قبول این درخواست ها سر باز زد و کارگران نیز سنگ پرانی به سکونت گاه های کارمندان انگلیسی صنعت نفت را در آبادان آغاز کردند.کمپانی برای حل مشکل دست به دامن شیخ خزئل شد و تنها با دخالت شیخ بود که موضوع فیصله پیدا کرد.(فلور/ص۴۴)
حدود شش سال پس از آن، موج دیگری از اعتراض های کارگری در آبادان و مسجد سلیمان به چالش جدی کمپانی نفت تبدیل شد.در نهم دسامبر۱۹۲۰میلادی برابر با پنجشنبه ۱۸آذر۱۲۹۹خورشیدی، کارگران هندی در آبادان دست به اعتصاب زده و فردای آن روز کارگران ایرانی نیز به ایشان ملحق شدند.خواسته های اعتصاب کنندگان به قرار زیر بود: افزایش دستمزد، تقلیل ساعت های کار روزانه، دریافت دستمزد اضافی برای اضافه کار، بهبود وضع بهداشت و پایان دادن به تبعیض و آزار کارگران.(شاکری/ص۴۷)
موضوع قابل توجه در این گزارش و تطبیق تاریخ های درج شده با ایام هفته، گویای این نکته است که در مقطع زمانی مورد نظر، موضوعی بعنوان “روز تعطیل هفتگی” در حوزه ی فعالیت کمپانی نفت مرسوم و معمول نبوده و چنانچه می بینیم، کارگران ایرانی روز”جمعه”به همکاران هندی خود پیوسته و اعتصاب کرده اند!
مدتی بعد و متاثر از جو اعتراضی کارگران، هیئت مدیره ی کمپانی،به ناچار برای آرام کردن کارگران، تسلیم بخشی از خواسته ها شدند و دستمزد آنها را کمی افزایش دادند.مدیر بعدی کمپانی(ویلسون) همچنین کوشید سیستم طبقه بندی دستمزد و شرایط زندگی و کار و زندگی کارگران را اندکی بهبود ببخشد، اما در سختی کار و زندگی و کارگران، تغییر بنیادی محسوسی حاصل نشد.(شاکری/ص۴۹)
دو سال بعد، در شرایطی که هند با “جنبش عدم همکاری” به رهبری “گاندی” در حال سست کردن پایه های استعمار بریتانیا از آن سرزمین بود، انعکاس شرایط کارگران هندی در ایران به روزنامه های هندی کشیده شد.از قول یکی از کارکنان مدرسی(madras،ایالتی در هند)کمپانی در ایران بنام مودلیرmudliar، یادداشتی در یکی از روزنامه های هند منتشر شد که گویای وضعیت بد کارگران هندی و ایرانی کمپانی نفت بود.واکنش ها وقتی به این مقاله بالا گرفت که منجر به اعتصاب های مجدد در مناطق نفت خیز ایران و دستور نماینده ی سیاسی بریتانیا در خلیج فارس به کنسول انگلیس برای تحقیق در موضوع شد.اهم موارد این یادداشت انتقادی که بعدها در اسناد وزارت امور خارجه انگلیس نیز ضبط شد، به این موارد،بعنوان مشکلات کارگران کمپانی اشاره دارد:اول؛ نبود جای کافی برای مسافران طبقه دوم کشتی های بخاری که میان محمره(خرمشهر) و منتهی الیه رودخانه(اسکله درخزینه در نزدیکی مسجد سلیمان) در آمد و رفت هستند و بسنده نبودن وسیله های آسایش مسافران در ایستگاه های میان راه.دوم؛ نبودن جای کافی هنگام حضور در میدان های نفتی مسجدسلیمان،از جمله نبودن آشپزخانه ها و آبریزگاه ها و بی اعتنایی و گوش ندادن به همه شکایت هایی که در این زمینه شده است.سوم؛ طولانی بودن ساعت های کار بطور نامعمول.چهارم؛ به نمایش گذاشتن نفرت طبقاتی، یعنی رفتار تبعیض آمیز اروپائیان با هندی ها بر اساس تعصبات نژادی.پنجم؛ رفتار عاری از عاطفه با بیماران.ششم؛ ناکافی بودن اثاثیه منزل و خوراکی ها،حتی در ازای پرداخت پول.هفتم؛ دستمزد اندک که هزینه ی خانواده های کارگران را در هند تکافو نمی کند.(فلور/ص۴۵)
گر چه کنسول انگلیس بعد از به ظاهر بررسی موضوع به مقام مافوق خود گزارش داد که چنین مواردی اساسا صحت ندارد، اما این پاسخ نتوانست نظر کارگران هندی و ایرانی اعتصاب کننده در مناطق نفتخیز را تغییر دهد.
بنا به گزارشی که کنسول ارائه کرده، حقوق کارگران هندی در آن مقطع ماهیانه یکصد و پنجاه ریال بوده و برخی نیز حقوق دویست ریالی دریافت می کردند.در ادامه اعتراضات کارگران در مناطق نفت خیز ایران،در چهاردهم مارس۱۹۲۲ برابر با ۲۳اسفند۱۳۰۰ شماری از کارگران هندی و ایرانی در آبادان دست به اعتصاب زدند و خواستار افزایش حقوق خود شدند.اعتصاباتی که حتی با فراخوانده شدن شیخ خزعل از کویت و تلاش وی برای آرامش اوضاع نیز فروکش نکرد و منجر به اخراج تعدادی از کارگران شد
نخستین گزارش از تلاش برای تشکیل اتحادیه های کارگری در میادین نفتی ایران به دو سال پس از اعتراضات پراکنده سال۱۹۲۲میلادی مربوط می شود.در ۱۹۲۴میلادی برابر با ۱۳۰۳خورشیدی، سفارت انگلیس از حضور یک مکانیک هندی به نام محمد خان در خدمت کمپانی گزارش داد که در مسجد سلیمان سرگرم تشکیل اتحادیه های کارگری بود.این سفارت خانه همچنین درباره سفیر روس در ژانویه۱۹۲۵ برابر با دی۱۳۰۳ گزارش داده که به موجب آگاهی های موثق؛او کوشیده از طریق عوامل محلی اش در میان کارکنان کمپانی نفوذ کند.(فلور/از:سند۷۶/۴۱۶وزارت خارجه بریتانیا)
موارد فوق نیز گویای این نکته هستند که در شکل گیری اعتراضات کارگری در نخستین حوزه ی صنعتی ایران، یعنی کمپانی نفت، تعامل و همراهی کارگران هندی و ایرانی قابل توجه و تامل بوده است.تعاملی که از یک درد و محدودیت و محرومیت مشترک ناشی می شد.
جامعه ی کارگری در مناطق مختلف جهان، همواره از ظلم و تعدی و تبعیض کارفرمایان خود گلایه مند و معترض بوده و هست.به همین دلیل است که روزی که بعنوان روز جهانی این قشر زحمتکش نیز ثبت گردیده، سالروز اعتراضی عمومی به قانون ساعت کار بوده است.در مناطق نفت خیز ایران و در روزگار فعالیت کمپانی نفت نیز چنین مواردی وجود داشت و همین تلاش ها و اعتراضات و اعتصاب ها بود که نهایتا به تاسیس نخستین اتحادیه کارگران نفت در پایان سال۱۹۲۵میلادی برابر با آذر و دی۱۳۰۴ منجر شد.
در طول تاریخ مبارزات کارگری ایران، کارکنان کمپانی همواره نقش و جایگاهی ویژه و تاثیرگذار داشته اند.این نقش را می توان در رویدادهایی همچون اعتصابات کارگران جنوب در ۲۳تیر۱۳۲۵ و دستیابی ایشان به مواردی همچون؛ تصویب قانون کار، افزایش دستمزدها، کم شدن ساعات کار، افزایش مرخصی های استحقاقی، ارائه خدمات آموزشی و درمانی به خانواده های کارگران و تصویب یک روز تعطیلی کار در هفته مشاهده نمود.(جوانشیر/ص۶۹)
تلاش کارگران برای احقاق حقوق شان در سال های بعد نیز ادامه یافت. در حوادث مرداد۱۳۳۲ در مسجد سلیمان نیز نام “بهارآقا اورک”، کارگر ابزارکار لوله مسجد سلیمان که در راه آرمان خویش جانش را فدا کرد، در تاریخ جنبش کارگری صنعت نفت و ایران به یادگار مانده است.
یازدهم اردیبهشت ماه هرسال، مناسبتی است برای توجه به شرایط و وضعیت و مطالبات جامعه کارگری در ایران و جهان.سخت کوشانی که میراث صنعتی جهان مرهون زحمات و تلاش های ایشان است.
مآخذ:
ویلیم فلور:اتحادیه های کارگری و قانون کار در ایران ترجمه ابوالقاسم سری/۱۳۷۱/انتشارات توس/تهران
خسرو شاکری:اسناد تاریخی جنبش کارگری ایران
ف.م.جوانشیر: حماسه ۲۳تیر گوشه ای از مبارزات کارگران نفت خوزستان،بی نا ۱۳۵۹
مسعود فروزنده: تقویم صنعت نفت ۱۳۹۷روابط عمومی وزارت نفت