مدیریت عملکرد "پاشنه آشیل" مدیریت سرمایه انسانی
مدیریت و اندازه گیری عملکرد منابع انسانی یکی از محرکه های اساسی در سازمان های دولتی و خصوصی است. بسیاری از کشورهای درحال توسعه سیستم مدیریت عملکرد کارکنان را به عنوان ابزاری برای اندازه گیری کارایی سازمان می دانند که استفاده از آن به سازمان های بخش دولتی و خصوصی دربرآورده کردن نیازهایشان اطمینان می بخشد. امروزه محیط بی ثبات اقتصاد جهانی سازمان ها را ملزم می کند که به منظور کسب موفقیت پایدار و رقابت با سایر سازمان ها کارکنان متعهد به عملکردهای بالای شغلی داشته باشند.توجه به عملکرد نیروی انسانی درسازمان ها بسیار حیاتی است چرا که هزینه های انسانی درصد بالایی از هزینه های آنها را شامل می شود،بدون شک نظام مدیریت عملکردی که بتواند این اهداف را برآورده سازد، سهم زیادی در اثربخشی سازمانی دارد. مدیریت عملکرد کارکنان یکی از مهم ترین پیشرفت های اخیر در حوزه منابع انسانی سازمان هاست. از مهم ترین جنبه ها در پیاده سازی موفق مدیریت عملکرد کارکنان، توجه به ابعاد سازمانی و رفتارسازمانی است. تحلیل های زمینه ایی درحوزه رفتار و بعد انسانی قبل از پیاده سازی نظام مدیریت عملکرد ضروری است.
سازمان هایی که بدون ارزیابی سطح اولیه عوامل رفتاری اقدام به راه اندازی مدیریت عملکرد می کنند،یا در زمان اجرا با شکست مواجه شده و یا نمی توانند از تمام مزایای این سیستم مهم استفاده کنند؛چرا که رابطه علی بین استفاده از مدیریت عملکرد و توجه به ابعاد رفتاری کارکنان و مدیران در زمان طراحی و استقرار آن وجود دارد و باعث بروز عملکردهای برتر می شود. مطالعه نظام یافته رفتار به بهبود توانایی سازمان در تشریح ،پیش بینی و همچنین هدایت، کنترل و تغییر رفتار می انجامد و مبنایی را برای پیش بینی دقیق رفتار فراهم می کند. عملکرد سازمانی توسط عملکرد کارکنان خود سازمان تعیین می شود، به همین دلیل هر سازمانی تلاش خواهد کرد تا عملکرد کارکنانی راکه منابع انسانی در دستیابی به اهداف سازمانی تعیین شده هستند، بهبود بخشد. از این رو عوامل بسیاری بر عملکرد کارکنان تاثیر خواهند داشت که می توان به عوامل کلان فرهنگی، محیطی، سازمانی، مدیریتی، روانشناختی، جمعیتی و عوامل خرد انگیزش، عدالت سازمانی، رهبری، محیط کار، دانش و مهارت، امکانات، جو سازمانی و غیره اشاره کرد. در سال های اخیر هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی سازمان های زیادی به استفاده از سیستم مدیریت و ارزیابی عملکرد کارکنان روی آورده اند، ولی هنوز این خلا در این حوزه وجود دارد که کدام بعد رفتارسازمانی باعث استفاده اثربخش سازمان ها ازمدیریت عملکرد می شود. یکی از راه های مهم برای بهبود فرآیند مدیریت عملکرد کارکنان در بخش های دولتی و خصوصی پرداختن به عوامل ساختاری و رفتاری درکنار هم می باشد.
مدیریت عملکرد کارکنان موضوعی است که به دلیل اهمیت روزافزون، طی دو دهه اخیر توسعه فراوانی یافته است. درواقع عاملی که باعث تمایز یک سازمان بر اساس میزان موفقیت و دستاوردهای سازمانی می شود، عملکرد کارکنان سازمان است. ارزش این عملکرد، زمانی بیشتر نشان داده می شود که فرد به خوبی وظایف خود را در سازمان انجام داده و شرایط لازم برای رویارویی با تحولات و تغییرات داخلی و خارجی سازمان را براساس فرایند توسعه به دست آورد. بنابراین با توجه به ضرورت افزایش بهره وری در سازمان های امروزی و اهمیتی که فرایند مدیریت عملکرد کارکنان در اجرای موفقیت آمیز و تسهیل پذیرش آن می تواند داشته باشد.
دربهبود عملکرد سازمان، کارکنان باید انگیزه کار داشته باشند. انگیزه کاری به عنوان شرایطی تعریف می شود که بر برانگیختن ، هدایت و حفظ رفتار مرتبط با محیط کار تاثیر می گذارد. انگیزه کاری یک فرد را میتوان با توانمندسازی ، مشارکت کاری و ارتباطات بین فردی خوب شکل داد. همچنین انگیزه کاری یک فرد می تواند تحت تاثیر نحوه اجرای سیستم توانمندسازی توسط شرکت قرارگیرد،اینکه چگونه مدیریت سازمان شرایطی را مهیا می کند که شرکت مکانی مناسب برای رشد باشد.
نقش رهبری مدیر سازمان، نقش توانایی تاثیرگذاری بر دیگران برای حمایت از دستاوردهای مرتبط سازمان است. لذا رابطه مناسب مدیر و کارکنان باعث ارتقای عملکرد کارکنان، انعطاف پذیری، از خودگذشتگی و مسئولیت ها می شود، رهبری نقش محوری در عملکرد کارکنان دارد. علاوه بر این، محیط کار بر عملکرد، امنیت وکیفیت کاری کارکنان تاثیر می گذارد، لذا شرایط محیط کاری مساعد تمرکزکارکنان بروی کار و وظایفی که به آنان داده شده تاثیر بسزایی خواهد گذاشت .از بسیاری از تحقیقات و مطالعات مشهود است که محیط کاری نقش مهمی در عملکرد کارکنان دارد. پیامدها و خروجی های مثبت مدیریت عملکرد ازطریق یکپارچگی کارکنان و انگیزه های آنها خلق می شود، بنابراین رابطه علی بین استفاده از سیستم مدیریت عملکرد و توجه به ابعاد رفتاری و محیطی مدیران در زمان طراحی و استقرار آنها وجود دارد و باعث بروز عملکردهای برتر می شود. نظر به ویژگی های عصرحاضر و رویکرد کارکنان سازمانی ،توجه صرف به عوامل ساختاری و غفلت از بکارگیری اصولی مباحث رفتاری در طراحی، اجرا و بکارگیری سیستم مدیریت عملکرد به مسئله دامن گیری در حوزه مدیریت عملکرد کارکنان در بسیاری از سازمان ها تبدیل شده است.
اهمیت و نقش مدیریت عملکرد کارکنان یک جنبه حیاتی از کارایی و اثربخشی سازمانی است. از آنجا که مدیریت عملکرد کارکنان فرآیندی کلیدی است که ازطریق آن اهداف سازمانی انجام شده و محقق می شود، مدیریت عملکرد "پاشنه آشیل" مدیریت سرمایه انسانی در نظرگرفته می شود و بنابراین باید اولویت اصلی مدیران باشد. با این حال،کمتر از یک سوم کارکنان بر این باورند که فرآیند مدیریت عملکرد شرکت آنها به آنان در بهبود عملکردشان کمک می کند و مدیریت عملکرد مرتبا در میان پایین ترین موضوعات در نظرسنجی های رضایت کارکنان قرار می گیرد. چالش های معاصری که سازمان ها با آن روبرو هستند، بسیاری از آنها رابه تمرکز مجدد بر روی سیستم های مدیریت عملکرد خود سوق داده است و راه هایی را برای بهبود عملکرد کارکنان بررسی می کنند.