معمای بازار کار: پارادوکس هم زمان بیکاری و کمبود نیروی انسانی در عصر تحول سازمانی

29 اردیبهشت 1404 - خواندن 3 دقیقه - 74 بازدید

در دهه های اخیر، بازار کار جهانی با پدیده ای مواجه شده است که در نگاه نخست متناقض به نظر می رسد: از یک سو، میلیون ها نفر در سراسر جهان، به ویژه در کشورهای در حال توسعه و حتی در بخش هایی از جهان صنعتی، همچنان درگیر بیکاری یا اشتغال ناقص هستند؛ از سوی دیگر، سازمان ها و صنایع مختلف از کمبود شدید نیروی کار متخصص و ماهر شکایت دارند. این وضعیت که به «پارادوکس بیکاری و کمبود نیروی انسانی» شهرت یافته است، یکی از مسائل پیچیده، چندلایه و چندعاملی در حوزه مدیریت منابع انسانی، اقتصاد کار و سیاست گذاری عمومی است.

یکی از اصلی ترین چالش های مرتبط با پارادوکس بیکاری و کمبود نیروی انسانی، شکاف عمیق بین مهارت های موجود در نیروی کار و مهارت های مورد نیاز بازار است؛ پدیده ای که در ادبیات علمی از آن با عنوان Skills Mismatch یاد می شود. سازمان بین المللی کار (ILO) و صندوق بین المللی پول (IMF) در مطالعات اخیر خود هشدار داده اند که ناتوانی نظام های آموزشی در تولید نیروی انسانی با مهارت های قابل اتکا در حوزه های فناوری، تحلیل داده، و مدیریت منابع انسانی، موجب شده است که بسیاری از شرکت ها، به رغم وجود متقاضیان شغلی فراوان، نتوانند نیازهای تخصصی خود را برطرف کنند. افزون بر آن، ساختارهای استخدامی سنتی، انعطاف ناپذیری در تطبیق با مدل های نوین کاری نظیر پروژه محوری، دورکاری و فریلنسینگ را به همراه دارد که این خود موجب افزایش ناکارآمدی در جذب استعدادهای بالقوه شده است. در این میان، عوامل کلان ساختاری همچون مهاجرت نیروی متخصص، عدم تعادل منطقه ای در توزیع فرصت های شغلی، و نابرابری جنسیتی نیز به عنوان چالش های تشدیدکننده شناخته می شوند.


برون رفت از پارادوکس هم زمانی بیکاری و کمبود نیروی انسانی نیازمند مجموعه ای از راهکارهای سیاستی، ساختاری و فناورانه است که هم بر عرضه و هم بر تقاضای بازار کار تمرکز داشته باشند. از منظر عرضه، توسعه نظام های آموزش مهارتی مبتنی بر نیاز بازار ، سرمایه گذاری در آموزش مداوم و بازآموزی نیروی کار شاغل و پیوند موثر میان دانشگاه و صنعت از راهکارهای اساسی به شمار می روند. در سوی تقاضا، سازمان ها می توانند با بازطراحی فرآیندهای استخدامی، انعطاف پذیری بیشتر در مدل های کاری مانند دورکاری، پاره وقت و پروژه ای، و بهره گیری از فناوری های هوشمند در تحلیل مهارت ها و شایستگی ها، بهره وری جذب نیروی انسانی را افزایش دهند. همچنین، سیاست های حمایتی از مهاجرت نیروی کار متخصص، به ویژه در کشورهایی با نرخ باروری پایین، می تواند بخشی از شکاف نیروی کار را پوشش دهد. بر این اساس، راه حل های موثر در این حوزه تنها در گرو اصلاحات اقتصادی نیست، بلکه نیازمند همکاری فرابخشی میان دولت، آموزش وپرورش، صنایع و نهادهای بین المللی است.