فرهنگ رمضان در بوشهر به روایت سفرنامه نویسان خارجی

17 مهر 1402 - خواندن 7 دقیقه - 361 بازدید

فرهنگ رمضان در بوشهر به روایت سفرنامه نویسان خارجی

بندر بوشهر به جهت موقعیت بسیار مهم اقتصادی و سیاسی در روزگاران گذشته جایگاه بسیاری از نمایندگان سیاسی کشورهای مختلف اروپایی بوده است. به قول مستر چیک - کنسول انگلیس - «بوشهر یکی از دروازه های ورود فرهنگ تازه جهان به ایران است». در این میان نوشته های بر جای مانده از افراد و شخصیت های خارجی که به دلایلی در بندر بوشهر بوده اند، درباره فرهنگ مردم بسیار درخور توجه است. بخش های زیادی از تاریخ، فرهنگ عامه و معماری و بسیاری از موارد دیگر در این گزارش ها، خاطرات و سفرنامه ها گردآوری شده که از منظر مردم شناسی دارای اهمیت می باشند. وقتی مستر چیک در یادداشت های روزانه خود می نویسد: «امروز به قهوه خانه میرزا ربیع در هلیله رفتم و چای نوشیدم و به شروه گوش داده و گریستم» چندین نکته مردم شناسی نهفته است.

از این دست یادداشت ها و سفرنامه ها خوشبختانه با ترجمه های شادروان حسن زنگنه مترجم فقید بوشهری و شادروان افشین پرتو، اکنون در اختیار ماست. پژوهش و تحقیق درباره یادداشت های سفرنامه نویسانی که در بندر بوشهر بوده اند، می تواند موضوع خوبی برای پژوهش های بیشتر درباره فرهنگ بوشهر قدیم باشد. در این مجال کوتاه نگاهی به چند سفرنامه و یادداشت خواهیم داشت.


جیمز موریه - منشی سر هارفورد جونز (وزیرمختار انگلیس) سال 1808میلادی

اینک ماه رمضان به پایان می رسید ماه نو که نشانه پایان ماه کهنه است پسین دیروز درست در هنگام فرو شدن آفتاب دیده شده بود و کشتی های ساحلی توپ های خود را به همین سبب شلیک کرده بودند. صبح روز دیدار ما جشن عید (بایرام) با شلیک توپ آگهی داده شد و گروهی انبوه از مردمان به دنبال یک آقای پیش نماز برای خواندن نماز به کنار دریا رفتند پس از پایان نماز، توپ هایی دیگر نیز شلیک شد و درست پیش از گذشتن ما از دروازه های شهر در هنگام بازگشت مان از میهمانی، از میان گروهی بی شمار از مرد، زن و کودک که بهترین جامعه خود را پوشیده بودند و با هلهله و شادی این عید را جشن گرفته بودند، گذشتیم.

در میان کارهایی که می کردند؛ گونه ای بازی با دستگاه چرخ فلک، همانند آن هایی که در بازارهای انگلیس است، دیدیم جز این که ساختی ناقص تر داشت و از دو نیمکت طنابی به شکل یک جفت نردبان که از چوبی بلند که در زمین فروکرده بودند، آویزان بود. بر روی این نیمکت ها مردان بزرگ نیز کودکانه بازی و شادی می کردند و پیوسته تاب می خوردند. مدیر این بازی که یک تازی بیچاره بود با همه توان خود می کوشید که دستگاه را نگاه دارد.( کتاب سفرنامه جیمز موریه)

خانم اشرف علیزاده – فرهنگی بازنشسته در بندر بوشهر - در هفته نامه صدای بوشهر یادداشتی با عنوان «نوروز بوشهر، لوله خرابی و مشهدی گرگعلی» یادی از دوران کودکی خود می کند و می نویسد: «لوله خرابی (چرخ فلک) با مدیریت مشهدی گرگعلی، میدانی بود که روبرو مغازه حاجی قلعه گیر و مغازه سید زاده و پشت پنجره های خانه سیاوشی و پورشمس [در شمال محله] جبری که حالا از مغازه ها و پاساژهای خیابان حافظ شمالی پوشیده شده، قرار داشت».

فرانسیس ارسکین لاک(لاخ)- سالهای 1818 تا 1820 میلادی

دریانورد انگلیسیی که یادداشت ها و خاطراتی دارد که سالها بعد توسط سر چارلز بل گریو – مامور وقت انگلیس در بحرین – این مجموعه در بیروت منتشر می شود: لاک با صدای اذان صبح ها از خواب برمی خاسته... او همچنین از بلندگوهایی در شهرهای خلیج فارس سخن می گوید که کار موذنان را راحت کرده اند؛ ولی ظاهرا صدای غرغر و خرابی بلندگوها بسیار آزار دهنده بوده است. «در ایام مراسم عید فطر که آخر ماه رمضان است در بازار قدم بوشهر می زدم و شهر حالت یک بازار مکاره به خود گرفته و به گروهی از مردم برخورد که یک دلقک دوره گرد را که گوژپشت کوتوله ای بود، تماشا می کردند. فرشی در مقابل این گوژپشت گسترده شده و مقداری البسه مختلف روی آن قرارگرفته بود. کوتوله بلافاصله لباس ها را پوشید و هر چه سریع تر ازآنجا دور شد و لحظه ای بعد ظاهر گردید.

در این فاصله کوتاه قیافه خود را چنان تغییر داده که می توان قسم خورد این همان آدم اولی نیست. تماشاچی ها از نمایش او خیلی لذت بردند و او هم با اجرای عملیات مضحکی آن ها را روده بر می کرد؛ اما همین که به نقطه حساس نمایش خود می رسید، آن را متوقف می کرد و فرش خود را جمع کرده از آن محل دور می شد. جمعیت هم دنبال او به راه می افتادند. او هم در این موقع به میان جمعیت می آمد و از آن ها تقاضای کمک می کرد و دوباره به اجرای نمایش خود ادامه می داد و در این حین مبلغ قابل توجهی پول به دست می آورد.

در جای دیگری، عده ای معرکه گیر، نقال و یک پهلوان را دید که از دهی به ده دیگر مسافرت و با نشان دادن زور و بازوی خود مردان قدرتمند را به زور آزمایی دعوت می کردند. بعضی وقت ها هم به کشورهای عربی خلیج فارس برای اجرای عملیات پهلوانی مسافرت می کنند. اما امروز هم گاهی دیده می شود که قدرت خود را در مقابل ماشین روشن که در حال حرکت است، نشان می دهند. به این ترتیب که روی زمین دراز می کشند و یک ورق آهن را روی خود می کشند تا ماشین از روی آن عبور کند و...».

جالب آنکه لاک که با آمدن به بندر بوشهر با شیخ عبدالرسول خان آل مذکور - حاکم وقت بوشهر - ملاقات کرده، چندی بعد شاهد این ملاقات در قالب نمایش، با اجرای همین گروه نمایشی است... (کتاب سفرنامه دریایی لاخ)

استیوتی. پارکر – بازرگان انگلیسی و مشاور اقتصادی کنسول انگلیس در سال 1903 میلادی

«دو سه روزی است که مردم در عزا هستند. رهبر دینی شان قرن ها پیش در چنین روزهایی به دست دشمنی کشته شده و از آن زمان تاکنون در چنین روزهایی عزا می گیرند. مسلمانان در این روزها روزه می گیرند و از تاریکی شب تا دوباره تاریک شدن هوا از خوردن هر چیزی خودداری می کنند». (کتاب یادداشت های استیوتی. پارکر)

لوریمر –کنسول انگلیس در بندر بوشهر سال 1913-1914 میلادی

«عمارت چهاربرج [محل حکمرانی] بنای بزرگی است که ستون پرچم در آن استقرار دارد. در میدان بیرون گمرک که تا جبری امتداد دارد توپ های اعلام وقت که وقت وظائف شرعی مردم را در ماه رمضان اعلام می دارد، نصب شده است. روزانه هنگام طلوع فجر و غروب آفتاب و همچنین ایام اعیاد توپ شلیک می شود.». ( کتاب راهنمای خلیج فارس – ترجمه حجت الاسلام سید محمد حسن نبوی)