شیوه افتراق تضادهای منطقی و کلامی و افتراق نحوه شادی و ناراحتی در مورد فرد عادی و سالک

15 مهر 1402 - خواندن 2 دقیقه - 328 بازدید



فرد عادی چون یکپارچه نفس است پس مسائل شادی آور را مواردی می داند که به خودش (نفسش) خیری برساند و یا دفع ضرر کند . مثلا مهمانی می رود که به عنوان سپر خود را پشتش پنهان کند . پس شادی اش ثانوی به مهمانی است و اگر مهمانی را به عنوان عنصر خارجی از او بگیرند دیگر شاد نیست . و نفس او است که شادی و ناراحتی را رغم می زند . اما در مورد سالک چه مهمانی برود و چه نرود شاد است و شادی او مستقل از مهمانی و نفس است . و شادی اش به علت و توسط تجرید است . پس در مهمانی بدون شاد بودن شاد است و اگر مهمانی نرود بدون شاد بودن شاد است و اگر مهمانی برود بدون شاد بودن شاد است و بدون مهمانی رفتن و با مهمانی رفتن شاد است . «من» در حیطه شادی قرار نمی گیرد و اگر صلاح بداند مهمانی می رود و چسبیده مهمانی نیست .

1- شادی منفی ( بدون شناخت ) : فردی که شناخت ندارد شادی را مثبت می داند و باطن این دسته از شادی را که ریشه در نفس دارد نمی شناسد . و جذاب بودن این تیپ از شادی خطرناک و گمراه کننده است .

2- شادی منفی ( با شناخت ) : شناخت باعث می شود که سالک با اسکنر سنگ های محک، شادی پیش آمده را بررسی کرده و به عمق آن پی برده و نقاب شادی را برداشته و نقش پنهان شده در زیر شادی را شناخته و حذف کرده و درنتیجه شادی محو می شود .

3- شادی مثبت بدون شناخت تبدیل به شعر یا مانیا یا الکی خوشی است .

4- شادی مثبت با شناخت، می فهمی که متعاقب تعقل قلب است و قصد سکوت درون می کنی.