بررسی «کرامت» و مشتقات آن در قرآن

16 اردیبهشت 1404 - خواندن 10 دقیقه - 43 بازدید

بسم الله الرحمن الرحیم


در دهه ی کرامت نگارنده برآن است که واژه کرامت و مشتقات آن را در قرآن کریم مورد تحقیق و بررسی قراردهد.

مفهوم شناسی کرامت

کرامت که از ماده کرم است بعضی به معنای سخاوت ، شرافت ، نفاست (و گران قیمتی ) و عزت می داند . قاموس قرآن، ج6، ص: 103 .

راغب می گوید: کرم اگر وصف خدای متعال واقع شود ، مراد از آن احسان و نعمت آشکار خداست و اگر وصف انسان باشد نام اخلاق و افعال پسندیده اوست که از وی ظاهر می شود ، به کسی کریم نگویند مگر بعد از آنکه آن اخلاق و افعال پسندیده از وی ظاهر شود و هر چیزی که در نوع خود شریف است با کرم توصیف می شود. مفردات الفاظ القرآن، ص: 707.

بنابراین ، در هر جا از قرآن لفظ کریم یا کرامت و یا یکی از مشتقات آن آمد ، با در نظر گرفتن تناسب محل می توان آن را به یکی از معانی چهار گانه که در اول گفته شد ، استعمال کرد.

مثلا واژه ی « کرمنا » در آیه مبارکه « و لقد کرمنا بنی آدم ... »(اسراء /70) ، به معنای شرافت و گرامی داشتن است یعنی « اولاد آدم را گرامی داشتیم و شرافت دادیم ».

همچنین کلمه « کرمت » در این آیه مبارکه که خدای سبحان از ابلیس حکایت می کند به همین معناست « قال ا رایتک هذا الذی کرمت علی ... ، ابلیس گفت : مرا خبر ده از اینکه بر من برتری دادی و گرامی داشتی» (اسراء/ 62 ).

واژه « اکرم » که اسم تفضیل است در مورد خدای سبحان به معنایی کریم ترین کریمان است ، به گونه ی که کرم هیچ کریم به او نمی رسد ، مانند « اقرا و ربک الاکرم ، بخوان که پروردگارت از هر کریمی کریمتر ( و از هر بزرگواری بزرگوارتر) است » علق/ 3 .

اما در مورد انسانها به معنای فضیلت و برتری آنها نسبت به دیگران است مانند این آیه مبارکه « ان اکرمکم عند الله اتقاکم ، محترمترین و شریفترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است » . (حجرات/ 13). این آیه به صراحت افتخارات پوچ و بی اساس قومی ، نژادی ، لسانی ، جنسیتی ، ملی و... را زیر پا گذاشته و ملاک ارزشمندی انسان در پیشگاه خدای سبحان را ، فقط در تقوی بیان می کند و اگر پیامبران الهی ، امامان معصوم ، اولیاء و صلحا ، و غیره را محترم می داریم ، آن هم از «اتقی» بودن آنان است.

واژه « مکرم » (به صورت اسم فاعل) به معنای عزت دهنده و گرامی دارنده است « و من یهن الله فما له من مکرم ، هر که خدا خوارش کند او را عزت دهنده ی نیست » حج / 18 .

واژه « مکرم » به صورت اسم مفعول به معنای ارجمند ، شریف و گرانقدر است مانند این آیه ی شریفه که می فرماید :« و قالوا اتخذ الرحمن ولدا سبحانه بل عباد مکرمون ، و [مشرکان] گفتند: [خدای] رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است . منزه است او [ فرشتگان فرزندان خدا نیستند] بلکه بندگان گرامی و ارجمندند » انبیاء/ 26.

واژه « مکرمه » صیغه ی مفعول از باب تفعیل نیز به همین معناست مانند این آیه مبارکه « فی صحف مکرمه ، [این قرآن] در صحیفهها و نوشتههایی است گرامی و ارجمند ». عبس/ 13 .

واژه « اکرام » که مصدر باب افعال است به گفته راغب اصفهانی در مفردات به معنای رساندن نفع خالص یا شیء شریفی به کسی می باشد . مفردات الفاظ القرآن، ص: 707 .

این تعبیر دو بار در سوره رحمان فقط در مورد خدای سبحان به کار رفته است مانند « و یبقی وجه ربک ذو الجلال و الاکرام ، و تنها ذات ذو الجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند ». رحمن/ 27 .

با توجه به اینکه خدای سبحان دارای دو گونه صفات است: یکی صفات جلال مثل عظمت، کبریاء، عزت، غلبه، و غیره ، دیگر صفات جمال که مبین مقام نعمت و افاضه رحمتاند مثل علم، قدرت، جود، رحمت و امثال آن . لفظ «ذو الجلال» راجع به صفات جلال و عظمت و لفظ «الاکرام» راجع به صفات جمال و نعمت و رحمت خدای متعال است. بنابراین ، صاحب « اکرام » بودن خدای سبحان یعنی همیشه در مقام افاضه رحمت و نعمت به بندگان است . و معنای آیه چنین می شود:

باقی میماند پروردگارت که دارای صفات جلال و جمال است ، خدائی که در مقام ذات بالاتر از همه و در مقام نعمت، معطی و مفیض همه نعمت ها است. قاموس قرآن، ج6، ص 105 - 106 .

واژه «کریم » یکی از اسماء حسنای الهی است و در قرآن کریم 27 بار تکرار شده و علاوه بر اینکه در مورد قرآن و فرشتگان و برخی پیامبران استفاده شده است درمورد سخن ، گیاه ، جایگاه ، رزق ، اجر و ... نیز به کار رفته است .

در مجمع البحرین در باره معنای کریم می گوید : کریم یعنی در بردارنده ی انواع خیر و خوبی و شرف و فضیلت ها ، حضرت یوسف متصف به کریم شده چرا که شرف نبوت و علم و عدالت و ریاست دنیا در آن جمع شده بود . اصطلاح کرم را عرب جز در محاسن و نیکویی های زیاد استعمال نمی کنند و زمانی ( به کسی یا چیزی ) کریم گفته می شود که آن ( کرامت و بزرگواری ، و خیرو نیکی ) از او به منصه ی ظهور برسد . مجمع البحرین، ج6، ص: 153.

جمع کریم « کرام » بکسر اول است که به معنای والا مقامان ، گرامیان ، بزرگواران و... است مانند این آیه مبارکه که در توصیف برخی فرشتگان می فرماید :« بایدی سفره ، کرام برره ، [این آیات قرآن ] در دست سفیرانی است که والا مقام و نیکوکار اند ». عبس/ 15 و 16.

کلمه «کرام » در مورد فرشتگان به کار رفته است مانند آیه فوق و این آیات که می فرمایند :« و ان علیکم لحافظین ، کراما کاتبین ، و بیشک نگاهبانانی بر شما گمارده شده است ، والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما ) اند . انفطار/ 10 و 11. این آیاتی که از فرشتگان به عنوان کرام یاد می کنند ، بیانگر عظمت فرشتگان وحی در پیشگاه خداوند و بلندی مقام آنها استند». تفسیر نمونه، ج26، ص: 136 .

حسن مصطفوی در التحقیق می نویسد : اصل واحد در ماده « کرم» معنای است که در مقابل هوان و خواری قرار دارد همان طور که عزت در مقابل ذلت و کبر و بزرگی در مقابل صغر و کوچکی است . ذلت ، خواری است که به سبب اذلال و تحقیر بالا دستی صورت می گیرد ، به خلاف هوان که چنین نیست ، پس در عزت مفهوم استعلاء و تفوق اعتبار می شود به خلاف اکرام ؛ بنابراین ، کرامت عزت و تفوقی است که در نفس( شخص و ) شیء است و استعلاء نسبت به غیر که از آن در سطح پایین تر قرار دارد لحاظ نمی شود .

از نظر آقای مصطفوی مفاهیمی مانند : جود و سخاوت ، اعطاء و بخشش، سخاوت ، صفح و بزرگی ، منزه بودن و... از آثار و لوازم کرامت است .

از منظر التحقیق آیه 18 سوره حج که می فرماید :« و من یهن الله فما له من مکرم ، و هر که را خدا خوار و ذلیل گرداند دیگر کسی او را عزیز و گرامی نتواند کرد». براین اصل دلالت می کند ؛ چرا که اهانت و خواری ، در مقابل اکرام و گرامی داشتن قرار داده شده ، به گونه ی که با هم قابل جمع نیستند .

التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج10، ص 46 – 47 .

این تقابل در روایات متعدد معصومین علیهم السلام نیز بیان شده است از جمله امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید :« من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه ، هر که نفس و جانش بر او گرامی باشد ، آن را با معصیت و نافرمانی حق تعالی خوار و ذلیل نمی گرداند ». غررالحکم ، ص 634 .

با توجه به مطالب فوق می توان گفت کرامت که از ماده کرم است به معنایی هرچیزی ارزشمند و گران بهاست

چنانکه در دعای که از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است این مطلب به روشنی بیان شده است ، حضرت در ضمن درخواست های شان از خدای سبحان عرضه می دارد :« اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی ، بار الها ! اولین چیزی ارزشمند و گران قیمتی که از نعمت های گران بهای مرا می گیری جان و روحم باشد ». نهج البلاغه ، خطبه 215 . چنانکه مشاهده می شود حضرت هم از نفس وجان خود و هم از سایر نعمت های جسمی و روحی خود تعبیر به « کریمه » و « کرائم » می کند.

بنابراین کرامت انسانی یک جوهره ی ارزشمند و یک نوع عزتی است که خدای سبحان با رحمت واسعه و حکمت کامله خود برای انسان عنایت نموده که از لوازم این کرامت انسانی ظهور و بروز بسیاری از فضایل اخلاقی صورت می گیرد.

انسانی که از انسانیت و عقلانیت ، و فضایل اخلاقی و کرامت نفسانی فاصله می گیرد ، معلوم است که کرامت انسانی خودش را سرکوب ساخته و عنان اختیارش را به دست نفس اماره سرکش داده است .