علی اکبر شعاعی
2 یادداشت منتشر شدهقطب نمای لذت گرایی
احتمالا تاکنون نام «لذت گرایی» یا Hedonism به گوش تان خورده است که اغلب با نام فیلسوف بزرگ یونانی، اپیکور (Epicurus)، پیوند خورده است. اما این پرسش همیشه ذهن ما را مشغول می کند: معیار سنجش لذت برتر از لذت فروتر چیست؟ یعنی چگونه لذتمان را بیشینه کرده و از زیان پرهیز کنیم؟
جرمی بنتام، فیلسوف فایده گرای انگلیسی، با ارائه هفت معیار کوشید به این پرسش پاسخ دهد. در این نوشتار، ابتدا مروری کوتاه بر لذت گرایی و اپیکوریسم می کنیم و سپس به تشریح اصول بنتام می پردازیم.
لذت گرایی و اپیکوریسم
آریستیپوس (Aristippus)، بنیان گذار لذت گرایی، معتقد بود زندگی ارزشمند، زندگی ای است که در آن انسان بیشترین لذت را تجربه کند. اما این به معنای بی محابا دنبال لذت رفتن نیست، زیرا چنین رویکردی ممکن است به رنج یا حسرتی منجر شود که ارزش لذت اولیه را از بین ببرد. آریستیپوس به «محاسبه لذت» باور داشت. برای مثال، اگر کسی برای لذت، بیش از توان مالی اش خرج کند، باید رنج بدهکاری یا زندان را تحمل کند. بنابراین، او در واقع به لذت معقول و سنجیده اصالت می داد. به قول آریستیپوس: «برای حکیم شدن، باید به دنبال لذت رفت، زیرا جست وجوی لذت مستلزم محاسبه پیامدها و شناخت عمیق تر جهان است، فراتر از شناخت ابتدایی ما.»
دلیل بدنامی لذت گرایی در نگاه عموم، این تصور نادرست است که لذت گرایان تنها به لذت های کوتاه مدت می اندیشند. اما در حقیقت، آن ها به دنبال لذت های پایدار و ماندگارند. اپیکور، که شعارش «تعادل» بود، بالاترین لذت را «دوستی» می دانست. او می گفت: «حکیم لذت های معنوی را بر لذت های مادی ترجیح می دهد، زیرا این لذت ها آسان تر به دست می آیند، همیشه در دسترس اند و به ابزار زیادی نیاز ندارند. اگر انسان حرص، بدخواهی، و ترس از مرگ را کنار بگذارد و بر نفس خود مسلط شود، آرامش می یابد و زندگی را به خوشی می گذراند.»
اپیکور درباره مرگ چنین استدلال می کرد: «وقتی ما هستیم، مرگ نیست؛ و وقتی مرگ می آید، ما نیستیم که چیزی حس کنیم.» خیام نیز با بیانی شاعرانه همین نگاه را بازتاب داده است:
اگر ز باده مستی، خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی، خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی، چو هستی خوش باش
معیارهای سنجش لذت از نگاه بنتام
جرمی بنتام با ارائه هفت معیار، کوشید معیاری برای سنجش و انتخاب لذت ها فراهم کند. این معیارها عبارت اند از:
شدت: برخی لذت ها شدید و برخی ضعیف اند. لذت قوی تر بر لذت ضعیف تر برتری دارد.
پایداری: لذت های پایدار و بادوام، مانند لذت دانش، بر لذت های گذرا، مانند لذت خوردن، مقدم اند. باید لذت پایدار را قربانی لذت زودگذر نکنیم.
قطعیت: برخی لذت ها قطعی و تضمین شده اند، اما برخی نامطمئن. باید لذتی را برگزینیم که حصولش قطعی تر است.
نزدیکی: لذت های نزدیک و در دسترس بر لذت های دور و بعید ارجحیت دارند.
باروری: برخی لذت ها به لذت های دیگر منجر می شوند؛ مثلا لذت یادگیری، لذت آموزش را به دنبال دارد، یا لذت کمک به دیگران، لذت قدردانی را. این لذت ها بر لذت های غیربارور برتری دارند.
خلوص: لذت هایی که رنجی به دنبال ندارند، مانند لذت مطالعه، بر لذت هایی که با رنج همراه اند، مانند خماری پس از مستی، مقدم اند.
شمولیت: لذت هایی که افراد بیشتری را شامل می شوند، مانند لذت برگزاری مهمانی یا نوشتن کتابی که دیگران از خواندنش لذت می برند، بر لذت های فردی ارجحیت دارند. این اصل نشان می دهد لذت باید با قانون هم خوان باشد، زیرا قانون خیر عمومی را تامین می کند، در حالی که بی قانونی به سعادت همگانی آسیب می زند.
سخن پایانی
اعمال خشک و مکانیکی این معیارها در هر لحظه از زندگی ممکن نیست و خود نشانه بی تعادلی است. اما آشنایی با این اصول، برای هرکس که می خواهد لذت را محور زندگی خود قرار دهد، راهنمایی ارزشمند است. به قول حافظ:
ساقی، به نور باده برافروز جام ما
مطرب، بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله، عکس رخ یار دیده ایم
ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
منابع:
مصطفی ملکیان، تاریخ فلسفه غرب، جلد دوم
محمدعلی فروغی، سیر حکمت در اروپا
محمدتقی سبحانی نیا، «بررسی معیارهای هفت گانه جرمی بنتام با تکیه بر آموزه های اسلامی»