توبه هنگام مرگ و بعد از آن، مقبول است یا نامقبول؟

4 اردیبهشت 1404 - خواندن 12 دقیقه - 26 بازدید
توبه هنگام مرگ و بعد از آن، مقبول است یا نامقبول؟

بسیاری از صاحب نظران با استناد به آیات (17 و 18 نساء) معتقدند که امکان وقوع توبه، در لحظه احتضار و بعد از مرگ به کلی منتفی است؛ ما در این یادداشت به بررسی درستی یا نادرستی این ادعا می پردازیم و روشن خواهیم کرد که این آیات چنین دلالتی ندارند بلکه اصل توبه در عوالم بعد از مرگ ممکن الوقوع و مطلوب خداوند است؛ گرچه نوع خاصی از توبه از زمان احتضار و بعد از آن، منتفی است.

بررسی دلالت آیات (17 و 18 نساء) بر عدم امکان توبه هنگام احتضار و بعد از آن

در آیات (17 و 18 نساء) راجع به توبه چنین آمده است: «انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم و کان الله علیما حکیما - و لیست التوبه للذین یعملون السیئات حتی اذا حضر احدهم الموت قال انی تبت الآن و لا الذین یموتون و هم کفار اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما»

بسیاری اعتقاد دارند در آیه (17 نساء ) توبه مقبول، به قبل از احتضار منحصر شده است «انما التوبه... للذین یتوبون من قریب»؛ و نیز در آیه 18 تصریح شده که در حال احتضار و بعد از مرگ، برای گناهکاران توبه ای وجود ندارد «و لیست التوبه للذین... حضر احدهم الموت... و لا الذین یموتون و هم کفار»؛ این، استدلال مدعیان عدم امکان توبه است به این دو آیه قرآنی.

در ادامه با بیان مقدماتی اثبات می کنیم که این آیات سوره نساء بر مدعای فوق دلالتی ندارند:

بیان نکات مقدماتی:

1: توبه گاهی وظیفه عبد است و گاهی وظیفه خداوند؛ به اولی «توبه علی العبد» و به دومی «توبه علی الله» گفته می شود؛ در «توبه علی العبد» بنده گناهکار وظیفه دارد که به خداوند بازگردد به این که از هر گناه انجام شده حقیقتا پیشیمان گشته و بخاطر آن گناه از خداوند استغفار کرده و تصمیم جدی بگیرد که آن گناه را تکرار نکند. و در «توبه علی الله» خداوند ملزم است که به عبد بازگردد به اینکه او را آمرزیده و مشمول رحمتش قرار دهد؛ یعنی خداوند بحسب رحمت رحیمیه اش با شروطی بر خود واجب کرده است که توبه بنده مومنش را پذیرفته و او را بخاطر گناهش گرفتار عذاب نکند بلکه مشمول رحمتش قرار دهد.

2: آیه (17 نساء) دلالت دارد که «توبه علی الله» که وظیفه خداوند است مشروط به دو شرط است؛ زیرا کلمه «انما» در ابتدای آیه دلالت دارد وظیفه پذیرش توبه عبد بر خداوند فقط در صورتی است که عبد دو شرط داشته باشد «انما التوبه علی الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب...»؛ یک شرط این است که عبد جاهلانه گناه کرده باشد «للذین یعملون السوء بجهاله» و شرط دیگر این است که عبد گناهکار بزودی از آن گناه، توبه کند به گونه ای که توبه به لحظه احتضار نکشد «ثم یتوبون من قریب»؛ بنابراین معنای این بخش از آیه این می شود که توبه ای که خداوند خود را موظف به پذیرش آن کرده است توبه ای است که عبد گناهکار دو شرط مذکور را داشته باشد.

دلالت آیه 17 بر پذیرش توبه با این دو شرط، به این بیان است که توبه در این آیه، با «علی» متعدی شده و ماده «توبه» وقتی با «علی» متعدی شود به معنای پذیرش توبه عبد است؛ پس «انما التوبه علی الله..» دلالت دارد که خدا توبه بنده را می پذیرد؛ و دلالت آیه بر این که خدا حتما این توبه را می پذیرد باز به دلیل همین «علی» است چون یکی از معانی «علی» الزام است مثل «ان علینا للهدی»؛ پس تا اینجا روشن شد که آیه دلالت دارد در فرض بودن دو شرط مذکور پذیرش توبه عبد بر خداوند وظیفه ای است بر خداوند، البته به الزامی که خودش بر خودش مقرر کرده است.

نکته دیگر این که مراد از جهالت در آیه، عبارت است از بی توجهی عبد به بدی گناه، که این بی توجهی بر اثر غلبه شهوت یا غضب، بر شخص گناهکار عارض می گردد؛ و نیز به قرینه مقابله این آیه با آیه بعد که راجع به توبه در هنگام احتضار و بعد آن است، مراد از «توبه قریب»، توبه قبل از احتضار است؛ همچنین دلالت آیه بر این که با چنین توبه ای، عبد گناهکار بدون عذابی، توبه اش پذیرفته می شود بخاطر این است که برای عبد گناهکار در این آیه بر خلاف آیه 18، عذابی مطرح نشده است؛ و نیز بخاطر این است که توبه پذیرفته، سیئات را به حسنات تبدیل می کند؛ «من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات» (70 فرقان) پس با پذیرش توبه با دو شرط مذکور، اصلا گناهی باقی نمی ماند تا عذابی در پی داشته باشد.

3: در آیه 18، ثبوت توبه از دو گروه نفی شده است «و لیست التوبه للذین یعملون السیئات... و لا الذین یموتون...»، گروه اول کسانی اند که عمل بد آنان تا پایان عمر استمرار دارد و در حال احتضار اظهار توبه می کنند؛ و گروه دوم کسانی اند که با کفر از دنیا می روند.

در اینجا سوالی به نظر می رسد و آن این که مراد از توبه در جمله «و لیست التوبه...» چیست؟ آیا منظور این است که هیچ نحوه توبه ای برای این دو گروه نیست؛ یا توبه خاصی از آنان نفی شده است؟ بسیاری از مفسران توهم کرده اند که مطلق توبه از این دو گروه نفی شده است؛ به بیان دیگر آنان «ال» در «التوبه» را الف و لام جنس گرفته اند و ثبوت توبه را از این دو گروه مطلقا نفی کرده اند.

ولی حق این است که «ال» در «التوبه»، الف و لام عهد ذکری است و اشاره می کند به توبه ای که در آیه قبل، یعنی آیه 17 مطرح شده است که همان توبه ای بود که خداوند به نفع تائب، خود را ملزم و موظف به پذیرش آن کرده بود؛ در این صورت حاصل معنای آیه 18 این می شود که توبه ای که خداوند (بر اساس مفاد آیه 17) خود را ملزم و موظف به قبول آن کرده و عذابی بر گناه نیست، چنین توبه ای برای این دو گروه وجود ندارد و خداوند عذاب دردناکی را برای آنان آماده کرده است «اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما»؛ واضح است و از نفی چنین توبه خاصی لازم نمی آید که انحاء دیگری از توبه نباشد. به بیان دیگر این که خداوند موظف به پذیرش توبه نباشد لازمه اش این نیست اصلا توبه عبد پذیرفته نشود؛ بلکه ممکن است عبد توبه ای بکند که گرچه خداوند موظف به پذیرشش نیست؛ اما توبه به گونه ای باشد که پذیرفتنی باشد؛ بنابراین با توجه به این که توبه در این دو آیه «توبه علی الله» است که توبه خاصی است نه مطلق توبه؛ لذا نه آیه 17 و نه آیه 18 هیچکدام دلالت ندارد که هنگام احتضار و بعد از آن، مطلق توبه منتفی باشد؛ بلکه توبه ای که وجودش نفی شده فقط توبه ای است که خداوند به نفع تائب، خود را ملزم و موظف به پذیرش آن کرده است؛ و این گونه توبه خاص که خداوند ملزم به پذیرش توبه عبد باشد، هنگام احتضار و بعد از آن نیست.

اما فرض این که «التوبه» در آیه 18 مطلق توبه باشد، بطلانش به این دلیل است که چنین ادعایی با ظهور بسیاری از آیات دیگر سازگاری ندارد؛ از جمله آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم» (53 زمر).

توضیح این که مخاطبان اصلی آیه (53 زمر) بندگانی اند که در گناه، بر علیه خود زیاده روی کرده اید «الذین اسرفوا علی انفسهم»؛ بنابراین چنین مخاطبانی از گناهکارترین گناهکارانند؛ با این حال، به آنها گفته شده است که از رحمت خداوند مایوس نشوند؛ زیرا خداوند همه گناهان را می آمرزد چون او آمرزنده و مهربان است؛ بنابراین حتی گناهکارترین گناهکاران آمرزیده می شوند البته مشروط به اینکه آنان توبه ای بکنند؛ لزوم این شرط به این بیان است که وقوع چنین مغفرت موعودی، یا مشروط به توبه آن گناهکاران است یا مشروط به توبه آنها نیست؛ احتمال دوم باطل است؛ زیرا کیفر گناه در عوالم بعد از مرگ، همان نفس عمل ناشایست است: «و ما تجزون الا ما کنتم تعملون» (39 صافات)؛ در این صورت اگر کافر و منافق مثلا توبه نکرده آمرزیده شوند؛ پس کفر و نفاقشان که عین عذاب اند هنوز در آنها باقی است؛ و درین صورت قبل و بعد مغفرت در باره آنان فرقی نمی کند و آنها هنوز در عذاب بسر می برند چون کفر و نفاق آنان که عین عذاب اند هنوز ادامه دارد؛ ولی روشن است یکسان بودن بعد و قبل مغفرت، لازمه اش لغو بودن مغفرت است که پذیرفته نیست؛ پس احتمال دوم باطل است و باید گفت این مغفرت و رحمت موعود، بعد از توبه آنان است؛ از طرفی روشن است چنین گناهکارانی عمدتا موفق نمی شوند که در دنیا توبه کنند؛ بر این اساس اگر این توبه، توبه دنیوی باشد لازم می آید که این وعده مغفرت، به دلیل عدم وقوع توبه در دنیا، عمدتا یک وعده تو خالی باشد؛ که از شان خداوند غفار دور است؛ پس این توبه باید در عوالم بعد از مرگ باشد؛ بنابراین این گونه گناهکاران که از گناهکارترین گناهکارانند در عوالم بعد از مرگ (بعد از عذاب درخوری) توبه کرده و توبه آنان پذیرفته می شود؛ پس ادعای این که آیات 17 و 18 نساء دلالت دارند که هیچ توبه مقبولی برای کفار بعد از مرگ نیست بدلیل ناسازگاری با آیاتی مثل آیه (53 زمر) ادعای باطلی است.

خاص بودن «التوبه» در آیه 18:

با توجه به مطالبی که گفته شد روشن شد که «ال» در «التوبه» در آیه (18 نساء) الف و لام جنس نیست بلکه الف و لام عهد ذکری است که ذکر چنین توبه ای در آیه 17 آمده است؛ پس توبه در (18 نساء) توبه خاصی است و بر این اساس معنای درست آیه (18 نساء) این می شود که توبه ای که خداوند (بر اساس مفاد آیه 17) خود را ملزم و موظف به قبول آن کرده و گناه عذابی ندارد، برای دو گروه مذکور در آیه 18 وجود ندارد؛ اما این معنی برای آیه، راه های دیگر توبه را نمی بندد مثل این که توبه همراه با عذاب و گوشمالی عبد باشد؛ چنانکه از جمله «اولئک اعتدنا لهم عذابا الیما» در آخر آیه 18 فهمیده می شود؛ یعنی گناهکار ابتدا گرفتار عذاب می شود و سپس با توبه حقیقی، توبه او پذیرفته و عذابش برداشته می گردد؛ نظیر آنچه برای بنی اسرائیل در دنیا رخ داد «و اذ قال موسی لقومه یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم» (54 بقره) که طبق برخی روایات ابتدا ده هزار نفر از بنی اسرائیل با دستان یکدیگر کشته شدند و گرفتار چنین عذاب دردناکی گشتند «فاقتلوا انفسکم»؛ سپس توبه آنها پذیرفه شد «فتاب علیکم»؛ چنین توبه ای در آخرت برای دو گروه مذکور وجود خواهد داشت؛ بدین شکل که این دو گروه با گناهی که به عوالم بعد از مرگ، با خود می برند، با عذاب درخوری معذب خواهند بود چون گناه همراه آنان، عین عذاب آنان است؛ و این عذاب ادامه می یابد تا اینکه کم کم متنبه شده و توبه حقیقی کنند چنانکه آیاتی مثل «بل هم الیوم مستسلمون» (26 صافات) بر آن دلالت دارند؛ و سپس به مقتضای «ان الله یغفر الذنوب جمیعا» مشمول مغفرت و رحمت خداوند قرار می گیرند.