وسواس درک در صدر قلب

1 اردیبهشت 1404 - خواندن 2 دقیقه - 19 بازدید



[حسین بن منصور حلاج]

ای دور مانده از حرم خاص کبریا - سوی وطن رجوع کن از خطه خطا

در خارزار انس چرا می بری بسر - چون در ریاض انس بسی کرده چرا

بگذر ز دلق کهنه فانی که پیش از این - بر قامت تو دوخته اند از بقا قبا

از کوچه حدوث قدم گر برون نهی - گوید ز پیشگاه قدم حق که مرحبا

بزدای زنگ غیر ز عبرت ز روی دل - کآیینه دل است نظرگاه پادشا

آیینه را ز آه بود تیرگی و لیک - از آه صبح آینه دل برد صفا

کبر و ریا گذار و قدم در طریق نه - تا راه باشدت بسر کوی کبریا

بیگانه شو ز خویش بگرد تنت متن - تا جان شود بحضرت جانانت آشنا

تا کی ضلال تفرقه جویای جمع شو - کز نور جمع ظلمت فرقت شود هبا

در راه دوست هستی موهوم تو بلاست - هان نفی کن بلای وجود خودت بلا

تا تو بحرف لا نکنی نفی هر دو کون - تو از کجا و منزل الا لله از کجا (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

حرم خاص کبریا، حرم امن باطن است (ا و لم یروا انا جعلنا حرما آمنا و یتخطف الناس من حولهم ا فبالباطل یومنون و بنعمه الله یکفرون - العنکبوت/ 67) خیرگی و منیت آدمی، وسواس درک در صدر قلب و تصریف آیات حق است، اعراض از جوانب و صدف ادراک، حرم امن حق است. (انظر کیف نصرف الآیات ثم هم یصدفون - الانعام/46).

_______________

1 - حسین بن منصور حلاج، دیوان منصور حلاج، چاپخانه علوی - بمبئی، 1305 ق. ص 2