رضا مختاری خویی
5 یادداشت منتشر شدهفیلسوف منتقد؛ آقا جمال خوانساری و مخالفت با برخی قواعد فلسفی| حدوث عالم و زمان موهوم
فیلسوف منتقد
آقا جمال خوانساری و مخالفت با برخی قواعد فلسفی
زمان موهوم و اشکال نابجای فلاسفه به متکلمین
آقا جمال خوانساری(۱۱۲۲ق) در حدود ده مساله اساسی با فلاسفه مخالفت کرده است، یکی از این مطالب «حدوث عالم» است؛ او معتقد است عالم نبود و بود شد، و سخن فلاسفه در اینکه معتقدند عالم ازلا با خدا بوده اشتباه است.
محمد اسماعیل خواجویی(۱۱۷۳ق) با فهم اشتباه از سخنان آقا جمال، او را متهم به اعتقاد به «زمان موهوم» _به معنای بیکار بودن در یک زمان خاص_ کرد.
این سخنان و انتقاد بر آقا جمال خوانساری بی آنکه مداقه ای بر آن صورت گیرد توسط سید جلال آشتیانی وارد کتب فلسفی معاصر شد، و اخیرا نیز این زمان موهوم توسط غلامحسین دینانی در کتاب «معمای زمان و حدوث جهان» به کل متکلمین نسبت داده شده است!¹
اما سخن آقا جمال و متکلمین چه بود؟
متکلمین شیعه می گویند عالم نبود و خدا آن را خلق کرد. یعنی ایشان معتقدند عالم [مکان و زمان و همه ماسوی الله] نبودند و بود شدند.
و در واقع قبل از آفرینش مخلوقات [از جمله زمان و مکان، که با اولین مخلوق ایجاد می شوند] اصلا زمانی وجود نداشته است و این توهم شماست که برای شما زمان می سازد و سپس سوال می کند خدا در آن زمان که مخلوقی نداشت به چه مشغول بود؟! [زمان موهومی که اصلا وجود ندارد و ساخته اشتباه ذهن است]
اما فلاسفه بدون دقت در سخنان ایشان اشکال کرده اند که اگر زمانی باشد که خداوند در آن زمان خلقی نداشته باشد زمانهایی لازم می آید که خداوند به تعبیری در آن زمان بی کار باشد!
ایشان دقت نکرده اند که وقتی آقا جمال می گوید خدا بود و چیزی نبود، یعنی زمان و مکان هم نبود و خداوند زمان و مکان را خلق کرد نه آنکه زمان ازلا با خدا وجود دارد و بعد زمانهایی را بتوان تصور کرد که خداوند در آن چیزی خلق نکرده بود!
فارغ از داوری بین فلاسفه و متکلمین، باید گفت فلاسفه اصلا تصور صحیحی از اعتقاد متکلمین ندارند، فضلا از اینکه اشکال ایشان به متکلمین صحیح باشد یا نه.
ان شاءالله بزودی مطالب بیشتری در این زمینه ارائه خواهد شد.
--------------------
۱. بنگرید به فصل «متکلمان از زمان موهوم سخن می گویند».