تاثیر تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال) TMS( بر توانبخشی تصاویر حرکتی و عملکرد حرکتی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 666

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SRCCG05_152

تاریخ نمایه سازی: 11 اسفند 1398

چکیده مقاله:

زمینه و هدف:مالتیپل اسکلروزیس MS یک بیماری خود ایمنی التهابی مزمن در سیستم عصبی مرکزی است که به علت دمیلیناسیون و آسیب نورونی، انواع مختلف اختلالات شناختی، حسی و حرکتی در آن ایجاد میشوند. تحریک مغناطیسی مکرر، یک شیوه تحریک غیرتهاجمی در قشر مغز است که تحریکپذیری و پلاستیسیته قشر مغز را در ناحیه موضعی تحریک و نواحی دورتر از تحریک تعدیل میکند. تحریک تتابرست متناوب، پروتوکلی جدید از تحریک مغناطیسی مکرر محسوب میشود که با کوتاهترین مدت زمان تحریک و کمترین شدت تحریک، اثرات طولانی مدتی را در قشر حرکتی بر جای میگذارد. چون درمان قطعی برای بیماری MS وجود ندارد و اثرات درمانی تحریک تتابرست متناوب در بیماریهای دیگر سیستم عصبی همچون استروک و پارکینسون دیده شده ، چنین فرض شد که ممکن است اعمال این تحریک بر قشر حرکتی در بیماران MS بتواند عملکرد حرکتی و تصویرسازی ذهنی حرکتی بهبود بخشد.مواد و روش ها: 37 بیمار MS به دو گروه تقسیم شدند؛ به 19 نفر از آنها تحریک تتابرست واقعی و 18 نفر دیگر تحریک شم بر قشر حرکتی اولیه، طی دو هفته و هر هفته پنج روز متوالی اعمال شد. قبل و بلافاصله پس از مداخله ،عملکرد حرکتی و توانایی تصویرسازی ذهنی حرکتی و عملکرد شناختی بیماران با روش های ارزیابی شد.یافته ها: تحریک تتابرست به طور معناداری توانسته است عملکرد حرکتی هر دو دست را در بیماران MS افزایش دهد. همچنین، این مداخله باعث بهبود راه رفتن در بیماران نیز شد. به علاوه، معلوم شد تحریک تتابرست در مقایسه با تحریک شم در متغیرهای مربوط به توانایی تصویرسازی ذهنی حرکتی تاثیر معناداری ندارد.نتیجه گیری:اعمال تحریک تتابرست بر قشر حرکتی اولیه موجب بهبود عملکرد حرکتی هر دو دست و پا میشود که احتمالا از طریق اثرات شبه تقویت بلندمدت بروز مییابد. اعمال تحریک بر روی قشر حرکتی اولیه در تصویرسازی ذهنی حرکتی تاثیرگذار نیست. تحریک تتابرست میتواند به عنوان شیوه ای امیدبخش در بازتوانی نقایص عملکردی بیماران MS مورد توجه قرار گیرد.

نویسندگان

فرزانه صادقی

استادیار علوم اعصاب ،گروه فیزیولوژی ،دانشکده علوم پزشکیدانشگاه علوم پزشکی رفسنجان،رفسنجان،ایران

مهدیه آذین

کمیته تحقیقات دانشجویی ،دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان،رفسنجان،ایران