کاربرد پزشکی بازساختی در درمان علائم غیرحرکتی بیماری پارکینسون

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,036

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HUMS01_163

تاریخ نمایه سازی: 6 اسفند 1398

چکیده مقاله:

سابقه و هدف: بیماری پارکینسون بعد از بیماری آلزایمر دومین بیماری شایع نورودژنراتیو وابسته به سن می باشد. تخریب نورون های دوپامینرژیک در Substantia Nigra منجر به فقدان دوپامین در این ناحیه و تشکیل انکلوزیون های داخل سلولی محتوی آلفا-سینوکلئین (اجسام لوی) می گردد. این تغییرات منجر به بروز علائم بالینی ازجمله لرزش، سفتی عضلانی، کندی حرکتی و عدم تعادل به همراه علائم غیر حرکتی ازجمله اضطراب، افسردگی، افت فشار وضعیتی، اختلالات خواب، اختلال دفع ادرار، نفخ، یبوست و تهوع می گردد. درمان های دارویی فعلی مانند ال-دوپا نمی توانند از پیشرفت بیماری جلوگیری نمایند و صرفا در کاهش علائم موثرند، ضمن آنکه بر اکثر علائم غیر حرکتی بی تاثیرند. در این میان استفاده از سلول های بنیادی و پزشکی بازساختی موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته که در پژوهش مروری حاضر به آن پرداخته می شود. یافته ها: پلاسمای خون بند ناف انسانی که از خون بند ناف مشتق می شو د در قدیم به عنوان یک ماده دورریختنی قلمداد می شد ولی در حال حاضر اثرات درمانی آن کشف شده است. جدای از نقش تغذیه کننده ی این پلاسما در افزایش رشد سلول های بنیادی مختلف در محیط کشت، این ماده خود دارای اثرات مفید بر روند بیماری پارکینسون می باشد؛ میزان از دست رفتن نورون های دوپامینرژیک در مغز را کاهش می دهد و باعث بهبود التهاب عصبی می گردد. همچنین با در نظر گرفتن تئوری محور روده ای مغز ی، درمان با پلاسمای خون بند ناف انسانی به واسطه ی کاهش التهاب در روده و همچنین کاهش جمعیت میکروب یوتای التهابی روده ای منجر به بهبود اختلال عملکرد حرکتی و غیر حرکتی ( به ویژه حرکت روده ای) می گردد. سلول های بنیادی مزانشیمی موجب کاهش التهاب عصبی، حمایت نورون ها و تعدیل سیستم ایمنی می شوند، به علاوه ممکن است این سلول ها با تمایز به رده های سلولی مختلف و ترشح فاکتورهای رشد باعث نجات سلول های غیر دوپامینرژیک و درنتیجه بهبود علائم غیر حرکتی پارکینسون شوند. فاکتور رشد نوروتروفیک مشتق از سلول گلیال (GDNF) قوی ترین فاکتور نوروتروفیک برای سلول های دوپامینرژیک مغزی است. وارد کردن GDNF با واسطه وکتورلنتی ویروسی به سلول های بنیادی خونساز و سپس پیوند این سلول های بنیادی خاص به مدل حیوانی پارکینسون موجب بهبودی علائم حرکتی و نیز غیر حرکتی گردیده است. نتیجه گیری: بهره گیری از پزشکی بازساختی در درمان بیماری پارکینسون نه تنها بر علائم حرکتی موثر بوده بلکه امیدهایی برای بهبودی علائم غیر حرکتی به وجود آورده است تا در نتیجه بتواند پیشرفت بیماری را کند نموده و منجر به بهبود کیفیت زندگی بیماران گردد. در این میان دوز مورد استفاده، روش وارد نمودن به بدن، ترکیب درمان ها با یکدیگر برای بهبود کارایی، کارآزمایی های انسانی و ملاحظات اخلاقی از جمله مسائلی می باشند که می توانند در تحقیقات آینده مورد توجه قرار گیرند.

نویسندگان

علی سعادت رشتی

دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، رشت، ایران