جامعه شناسی معرفت از دیدگاه ماکس شلر
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 852
فایل این مقاله در 13 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RAFCON13_020
تاریخ نمایه سازی: 17 دی 1398
چکیده مقاله:
شلر به بررسی انواع همبستگی اجتماعی و فرهنگی با برداشتی از سلسله مراتب ارزش ها آغاز کرد و کوشید تا روابط متقابلکارکردی میان این مولفه را بنا نهد مولفه هایی که همیشه و در همه موارد خصلتی غیرمادی دارند. به نظر او جامعه شناسیمعرفت فقط می تواند در قلمرو علم کار کند نه معرفت شناسی یا فلسفه. ماکس شلر به تغییر منظم برتری عوامل واقعی درادوار مختلف تاریخی و نیز رابطه بین عوامل و معنوی توجه کرد و نظریه تخلیه استعدادهایی معنوی را مطرح کرد یعنی تحولاز مرحله روابط خونی به روابط سیاسی و سپس مرحله اقتصادی غنی تر گشته و متنوع تر می شود.شلر در مفهوم معرفت، دو صفت یا ویژگى را تشخیص مى دهد و از هم متمایز مى کند: صورت معرفت و محتواى معرفت.او معتقد است که این فقط انسان است که می تواند از خویشتن گامی فراتر نهد و به مطالعه و شناختن همه چیز، حتیخودش بپردازد، یعنی می تواند خودش را موضوع معرفت قرار دهد او تفاوت بین انسان و حیوان را حافظه تداعی کننده و عقلمداری صرفا نمی داند او گرچه بخش معنوی انسان (روح) را تحت تاثیر سائق انسان می داند ولی معتقد است ویژگی عمدهانسان ساحت معنوی است که می تواند از جهان مادی رها شود و از پیوند با زندگی و فشار آن از تمام اموری که به حیاتمادی تعلق دارد جدایی یابد حتی می تواند از شعور مبتنی بر انگیزش سائق های خود رهایی یابد شلر می گوید معرفت مانندهر چیزی که دوست داریم و در نظر داریم باید دارای ارزش و نوعی معنای نمایی و وجود شناختی باشد این اندیشه، سرانجاماو را به این امر منتهی گرداند که معرفت را نوعی رابطه وجود شناختی اعلام کند. روح را ذات انسان می داند و مفهوم معرفترا به آن مربوط می کند و در جنبه ی غایت شناختی، روح را ناتوان می نامد و آن را به نیروهای حیاتی و ذاتی مرتبط میکند.شلر این عقیده را که عقل واجد توانایی است رد می کند، حتی به عقیده او روح ناتوان است و فقط نقش بازدارنده و رهاکننده را برای نیروهای حیاتی که کور و بدون بینش هستند ایفا می کند روح سهم کوچک و ناچیزی دارد هر انسانی، دستگاه ترجیح ارزشی مخصوص به خود دارد و آن خلق و خوی آدمی است که جوهر شخصیت او را تشکیل می دهد و شخصبر طبق فرمان های آن، عمل می کند. هر دو جنبه وجود شناختی و غایت شناختی در فلسفه معرفت شلر گنجانیده شده استاز دیدگاه او معرفت؛ دینامیک است نه دیالکتیکی، یعنی هر چیز تاریخی، ناقص است و فقط در پایان تاریخ کامل می شودارزش های متافیزیکی هر عصری، آگاهی تاریخی و فردی متعلق به همان عصر را تشکیل می دهد و نیازمند به یک شدن بی پایان است تا به خصایص ذاتی و کامل خود نائل آید.
نویسندگان
محسن توده رنجبر
کارشناس ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی