وضعیت بی اختیاری ادراری در زنان ایرانی مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و ارتباط آن با اضطراب و استرس

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 617

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

WHMED08_118

تاریخ نمایه سازی: 4 دی 1398

چکیده مقاله:

مقدمه: اختلال عملکرد ادراری مانند بی اختیاری استرسی و فوریتی از مشکلات شایع زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس می باشد که تاثیر بسیار زیادی بر کیفیت زندگی این افراد دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بی اختیاری ادراری با اضطراب و استرس، به عنوان یکی از جنبه های کیفیت زندگی این زنان انجام شد.روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی مقطعی بوده که با مشارکت 180 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس در سال 1397 انجام شد. زنان واجد شرایط ورود به مطالعه به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزارگردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه بی اختیاری ادرار (QUID) و مقیاس 21 سوالی اضطراب، استرس و افسردگی((DASS-21 بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون) استفاده شد.نتایج: میانگین سنی شرکت کنندگان 37 /53 ± 7/25سال بود. فراوانی بی اختیاری ادراری استرسی و فوریتی به ترتیب %28/3 و % 49/4 بود. مطابق با آزمون همبستگی پیرسون ارتباط مثبت و معنی داری بین نمره بی اختیاری استرسی با نمره اضطراب r=0/483) و (P<0/001 و استرس r=0/329) و (P<0/001 مشاهده شد . همچنین نتایج ارتباط مثبت و معنی داری را بین نمره بی اختیاری فوریتی با نمره اضطراب r=0/514) و (P<0/001 و استرس r=0/443) و (P<0/001 نشان داد.نتیجه گیری: مطابق با نتایج این آزمون، بین بی اختیاری ادرار با اضطراب و استرس ارتباط معنی داری وجود دارد. لذا اتخاذ رویکردی جامع و یکپارچه برای مدیریت درمان بی اختیاری ادرار بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس پیشنهاد می گردد.پیام برای سیاستگذاران: با توجه به اهمیت سلامت زنان در سلامت جامعه و تاثیر گسترده ی علائم جسمی-روانی بیماری های خاص همچون مولتیپل اسکلروزیس بر جوانب مختلف زندگی زنان مبتلا، به نظر می رسد، توسعه ی فعالیت های جامع ارتقا دهنده ی سلامت در روند درمان این بیماران، جهت بهبود علائم جسمی-روانی و همچنین سرمایه گذاری برای ارتقا سلامت زنان مبتلا به بیماری های خاص می تواند نقش بزرگی در کاهش درد و رنج این بیماران داشته باشد.

نویسندگان

ویدا قاسمی

دانشجوی دکتری تخصصی بهداشت باروری، کمیته تحقیقات دانشجویی، گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده ی پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران

معصومه سیمبر

استاد، مرکزتحقیقات مامایی و بهداشت باروری، گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده ی پرستاری و مامایی،دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.

گیتی ازگلی

دانشیار، مرکزتحقیقات مامایی و بهداشت باروری، گروه مامایی و بهداشت باروری، دانشکده ی پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران

سیدمسعود نبوی

دانشیار، گروه مغز و علوم شناختی، پژوهشکده زیست شناسی و فناوری سلولهای بنیادی رویان، تهران، ایران.

حمید علوی مجد

استاد، گروه آمار زیستی، دانشکده پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.

بهزاد محمدسوری

رزیدنت اورولوژی، مرکز تحقیقات اورولوژی و نفرولوژی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایران