ملاحظات اساسی در تشخیص ناتوانی های ویژه یادگیری بر اساس DSM-5
محل انتشار: پنجمین همایش ملی روان شناسی مدرسه
سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,804
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
IEPACONF05_114
تاریخ نمایه سازی: 10 خرداد 1398
چکیده مقاله:
حاصل DSMهزاران سال تحقیق درباره مغز، رفتار انسان و ژنتیک است. مقاله حاضر به بررسی اختلال ناتوانی یادگیری خاص بهعنوان زیرمجموعهای از ناتوانیهای عصبی – رشدی است. هزاران محقق در بیش از 160 گروه عملیاتی و تحقیقاتی به مدت بیش از 12 سال به تحقیق، اندازهگیری و اجرای میدانی معیارهای تشخیصی برای اختلالات روانی پرداختهاند. در دسامبر 2012 هیات امنای انجمن روانپزشکی آمریکا آخرین تغییراتDSM -5 که عبارتاند از: استفاده از سیستم غیر محوری به منظور افزایش مطابقت با سیستم غیر محوری WHO، استفاده از رویکرد ابعادی (پیوستاری) توام با رویکرد طبقاتی در تشخیص اختلالات روانی که مطابق با این امر بسیاری از اختلالات روانی مجزا نبوده و عارضه هایی به هم مرتبط هستند که روی پیوستار رفتار قرار دارند و در طیفی از شدت، فراوانی، مسیر بهبودی، مدت و ویژگیهای توصیفی با هدف تشخیص با جزییات دقیق تر قرار میگیرند. استفاده از سنجش متقاطع در دو سطح خود سنجی و توسط درمانگر بالینی همراه با طبقه بندی دیگر اختلالات مشخص و نامشخص که زمانی به کار میروند که معیارهای کامل برای یک اختلال برآورده نشده است. اختلال ناتوانی یادگیری خاص نیز در این زمینه مستثنا نیست و مشمول تغییراتی گشته است.معیارهای جدید برای تشخیص این اختلال و بررسی معیارهای جدید و قدیم، حمایتها و تکذیب ها در جهت معیارهای ارائه شده نشان میدهد که استفاده از رویکرد رشدی و در طول عمر به منظور در نظر گرفتن اینکه افراد و حتی نشانه ها در طول زندگی تغییرپذیرند، در تشخیص اختلال اهمیت دارند و استفاده از ملاحظات فرهنگی و جنسی را نیز در این زمینهنمیتوان نادیده گرفت.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
باقر حسنوند
دکترا روانشناسی کودکان استثنایی دانشگاه علامه طباطبائی تهران
سحر حسین زاده
کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه خوارزمی