زندگی اجتماعی بخش غیرقابل تفکیک از دوره ی زندگی انسانهاست. امروزه حضور و
مشارکت فعال اجتماعی، جزیی از ضرورت های زندگی شهروندی به حساب می آید که دارای آثار و نتایج قابل توجه فردی و اجتماعی است.
مشارکت از آن جهت که ابزار اصلی برای توزیع مجدد قدرت در داخل یک مجموعه انسانی است، می تواند مانع بروز بسیاری از تنش ها در روابط میان قدرت اجتماعی و قدرت سیاسی شود. رویکرد ساختاری کارکردی که از منظر نظام مندی و کارکردی
مشارکت را تعریف می کند،
مشارکت را فرآیندی می داند که در آن اجزا و عناصر متشکله نظام به گونه ای کارکرد دارند که به ثبات و موازنه اجتماعی منجر می شود. از این رو نظامهای اجتماعی مطلوب، نظامهایی هستند که پیوسته زمینه های
مشارکت فزاینده شهروندان را بازتعریف و بازتولید نموده و براساس تحقق
مشارکت آنان استقرار یافته باشند. پس
مشارکت اجتماعی باعث توسعه و ضامن حرکت و پویایی یک جامعه می گردد. جوامعی که سازه های گفتمانی
مشارکت پذیرانه در مهندسی اجتماعی و فرهنگی آنها، طراحی و اجرایی شده است، زمینه انطباق نظامات و قوانین منطبق با نیازها و واقعیتهای اجتماعی در آنها فراهم شده و میزان تضادها و درگیری های اجتماعی کاهش می بابد. لذا ثابت شده که افزایش
مشارکت های شهروندان، شایستگی و قابلیت های مشارکتی آنان را ارتقاء بخشیده و اعتماد سازمانی را در آنان افزایش می دهد که این هر دو در توسعه یک جامعه مدنی و دمکراتیک تاثیرگذار می باشد.