مولوی و حل معمای جبر و اختیار در مکتب عشق

سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 418

فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_MMJ-5-15_007

تاریخ نمایه سازی: 30 اردیبهشت 1398

چکیده مقاله:

جبر و اختیار از مسایل پیچیده کلام اسلامی است و برداشت های گوناگون مسلمانان از آیات قرآن و احادیث نبوی(ص) به مشرب های فکری زیادی از جمله جهمیه، اشاعره، معتزله، امامیه و ... انجامیده است. مشرب های کلامی اسلامی با استناد به استدلالات عقلی و نقلی یا به جبر مطلق، یا به اختیار محض، یا به آمیزه ای از هر دو و یا به امر بین الامرین اعتقاد ورزیده اند. البته مولوی در مقام انسانی جامع که در همه علوم اسلامی آگاه و اهل نظر است، از جنبه های متفاوت و متعدد به این مساله نگریسته است. مولوی با اثبات عجز ذاتی فلسفه در پاسخ گویی به این معما، از منظر یک عارف شهودی که به یک معنا انسان شناس و روان شناس است می کوشد در عین حفظ قدرت مطلقه الهی، اختیار انسان را در پای جبر قربانی نکند و به گونه ای آن جبر منفور و اختیارکش جهمیه و اشاعره را تا حدی تلطیف و تعدیل کند و با طرح مساله عشق ، به دوگانگی جبر و اختیار پایان بخشد.

کلیدواژه ها:

جبر و اختیار ، مثنوی معنوی ، جلال الدین محمد بلخی ، عشق ، کلام اسلامی

نویسندگان

ناصر نیکوبخت

دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس

علی جهانشاهی افشار

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید بهشتی