شش سیگما یک ضرورت نه انتخاب

عرصه کنونی کسب کار،تصویر جدیدی از سازمان ارایه می کند با این نگرش جدید، سازمان مجموعه ای ازفرآیند هایی است که هدف آنها ایجاد ارزش برای مشتری است مستلزم ایجاد ارزش برای مشتری آفرینشارزش در خود سازمان است برنامه سازمانی که می خواهد رویکرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود بهحوزه سیگماهاست در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسیدن به سطح شش سیگما یعنی 4/3 خطا در یکمیلیون فرصت می باشد.به این ترتیب می توان دروازه ورود به سرزمین سیگماها را رفع عیوب اتلاف خطاهای مشهود از طریق روش-های سریع نظیر مفاهیم تکنیک های تفکر ناب دانست چرا که برای افزایش نرخ سیگما نیاز است افزایشنمایی در کاهش عیوب اتلافات به وجود آید.با گذار ازسیگماهای پایین تر به سیگماهای بالاترکانون توجه طرح های بهبود سازمان برفرآیندها منعطف می گرددمتدولوژی شش سیگما این امکان را به سازمان می دهد که با بهره گیری از این متدولوژی، خطای فرآینها را بهحداقل رساند.شش سیگما یک راهبرد مدیریت تجاری است که اصلا از موتورالا نشات گرفته است.از سال 9002، شش سیگما با تقاضای گسترده ای در بسیاری از بخش های صنعتی مواجه شده است هر چندکه این تقاضا درخواست بدون بحث جدال می باشد.شش سیگما در جست جوی بالا بردن سطح کیفیت فرآیند خروجی به وسیله تشخیص حذف علت هاینا درست تنوع در تولید فرآیند های تجاری است.شش سیگما سیستم روش های کنترل کیفی را به کار می برد که شامل روش های آماری ایجاد یک زیربنایخاص از مردم با سازمانی که در آن کارشناسان در این روش ها می باشند. (کمربند سیاه ،کمربند سبز و.......... )هرپروژه شش سیگما توسط سازمانی که یک تعریف هم زمان از گام ها اهداف کمی مالی را که دنبال می کند،انجام می شود. (کاهش هزینه یا افزایش سود).