جلوه های نفس در چند داستان شاخص شاهنامه

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 647

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCNRPL09_184

تاریخ نمایه سازی: 18 اسفند 1397

چکیده مقاله:

شاهنامه حکیم فردوسی، شاهکاری است که یکی از راز های ماندگاری آن، رمزی و نمادین بودن آن است؛ این ویژگی چندان اهمیت داشته که برخی شاهنامه را آبشخور عارفان دانسته و معتقدند که عرفان از شاهنامه آغاز شده است. اگر از منظر عرفان و با دیدی عارفانه به شاهنامه بنگریم، خواهیم دید که در سراسر آن، جدال سالک با نفس خویش و کوشش برای رهایی از جسم و دنیا نمود یافتهاست. در عرفان، هر سالک مبتدی، دچار ضعف هایی است و هرچه بیشتر طی طریق میکند، کاملتر و نیرومندتر خواهد شد. در شاهنامه نیز این طی طریق به خوبی نمایان است؛ در آغاز، سالک مبتدی در لباس جمشید، ظهورمییابد و چون هنوز گرفتار تعلقات دنیوی است، نفس اماره بر او مسلط شده و شکست می خورد. این جدال با نفس، همچنان ادامه مییابد تا دیگر بار سالک در این راه گام برداشته و این بار در لباس رستم، سهراب نفس را شکست می دهد؛ پس از شکست نفس اماره، نفس مطمینه رستم (سیاوش) فرصت ظهور می یابد و سالک طریق آن را می پروراند. بعد از این مرحله، رستم یک سالک کامل و یک پیر است که می تواند دیگر سالکان را راهنمایی کند؛ چنانکه بیژن را از چاه گیتی نجات داده و به عالم مینو راهنمایی می کند. در پژوهش حاضر، با بررسی چند داستان شاخص شاهنامه، این سلوک عارفانه و جدال با نفس در شاهنامه نشان دادهشدهاست. ذکر رویدادهایی بدون دلایل عقلی و منطقی و همچنین کنش های ناپسند و اهریمنی شخصیتهایی چون ضحاک و سهراب، از جمله دلایلی هستند که می توان آنها را نماد نفس اماره دانست.

نویسندگان

مصطفی غریب

دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند

مرادعلی واعظی

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بیرجند