مروری به رابطه بین عدالت سازمانی ادراک شده بر انگیزه خدمت عمومی در جوامع امروزی

سازمان سیستمی اجتماعی است که حیات و پایداری آن به وجود پیوندی قوی بین اجزا و عناصر تشکیل دهنده آن وابسته است. ادراک بی عدالتی تاثیرات مخربی بر روحیه ی کار جمعی دارد، زیرا اهتمام نیروی انسانی و انگیزش کارکنان را تحت الشعاع خود قرار می دهد. بی عدالتی و توزیع غیر منصفانه ی دستاوردها و ستاده های سازمات، روحیه کارکنان را تضعیف می کند و روحیه ی تلاش و فعالیت آن ها را تنزل می دهد. همچنین، به احتمال زیاد باعث کاهش عملکرد، تولید و تعهد به سازمان می شود. بنابراین، رعایت عدالت رمز بقا و پایداری جریان توسعه و پیشرفت سازمان کارکنان آن است. مفهوم انگیزه خدمت عمومی بر پایه این فرض استوار است که انجام شغلی که منجر به ارتقای منافع عمومی شده و برای عامه مردم مفید و سودمند است، به خودی خود برای کارکنان دولت مشاور و برانگیزاننده است. نظریه انگیزه خدمت عمومی چنین فرض می کند که برخی از مدیران و کارکنان دولتی با انگیزه هایی ماورای منافع شخصی مانند حس دلسوزی، انجام وظیفه شهروندی، و فداکاری و ایثار به مشاغل دولتی علاقه مند بوده و از این طریق براگیخته می شوند. با توجه به یافته های تحقیق نتایج به دست آمده نشان داده که با افزایش عدالت و رعایت عدالت و انصاف عادلانه در سازمان ها باعث ایجاد انگیزه در کارکنان شده و انگیزه خدمت عمومی و خدمت به جامعه و مردم را افزایش می دهد که این به نفع مردم و خود گروه کاری و جامعه می شود که همه این ها نشان دهنده تاثیر مثبت و معناداری است که عدالت سازمانی ادراک شده بر انگیزه خدمت عمومی می شود.

کلیدواژه ها:

عدالت سازمانی ، عدالت سازمانی ادراک شده ، انصاف ، انگیزه ، انگیزه خدمت عمومی ، فداکاری