بررسی تاثیر مسایل اجتماعی بر روی بیماران مبتلا به ماتیپل اسکلروزیس

سال انتشار: 1397
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 361

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ISNRMED03_107

تاریخ نمایه سازی: 30 دی 1397

چکیده مقاله:

مقدمه وهدف: ام اس (تصلب بافت چندگانه(یا Multiple sclerosis ، یک بیماری التهابی وخودایمنی ومزمن است ؛معمولا بین سنین 20 تا 40 سال بروز می کند و زنان را بیشتر از مردان گرفتار می سازد. علت آن به درستی شناخته نشده است ومعالجه ی قطعی نیز برای آن وجود ندارد.ولی مطالعات نشان داده اند که فاکتورهای محیطی، ایمونولوژیک و ژنتیکی نقش مهمی در بروز ام. اس دارند. افراد مبتلا به بیماری ناتوان کننده و مزمن ام. اس با مشکلات زیادی روبرو هستندکه اعم از ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی ،کیفیت زندگی در بیماری های مزمن دستخوش تغییرات فراوان می شود این مشکلات، شرکت بیماران را در فعالیت های ارتقاء سلامتی محدود نموده و در نتیجه سبب افزایش محدودیت در زندگی مستقل گردیده است که در نهایت تاثیر منفی بر کیفیت زندگی آنها دارد؛به طوری که می توان گفت تا کنون کیفیت زندگی افراد مبتلا به ام اس به طور کلی در حد متوسط گزارش شده وبه دلیل اهمیت مسایل اجتماعی در بیماران ام اس این مطالعه باهدف مروری انجام گرفته است. روش جستجو:این مطالعه مروری با جستجو در موتور جستجوی google scholarوپایگاه اطلاعاتی pubmed, SID,Magiran,iranmedexبا کلید واژه های ام اس، ابعاد اجتماعی،کیفیت زندگی ومعادل انگلیسی آن ها طی سال های 1990تا2018 انجام شد.دراین مطالعه از مقالات مداخله ای استفاده شده است. یافته ها: با توجه به اینکه تفاوت نگرش مردان وزنان نسبت به عوامل عاطفی روانی واجتماعی شروع یا تشدید کننده ی بیماری آن ها معنادار است. عوامل شکست تحصیلی،.عوامل خانوادگی : کودکی نامناسب ،اختلاف وجدایی والدین ، اختلاف های زناشویی ،بی وفایی همسر،ازدواج مجدد وفوت عزیزان فشار های زیادی از نظر روانی بر فرد از جمله زنان وارد می کند؛نگرش بیماران متاهل ومجرد ؛شاغل و غیر شاغل در ابعاد اجتماعی متفاوت است و.......مطالعه نتایج مختلف نشان می دهد پرداختن به مسایل اجتماعی بیماران از طریق خدمات مکمل مشاوره،روان شناسی ومددکاری اجتماعی درراستای توانمند سازی اجتماعی بیمار ،تربیت نیروهای پرستار ومشاور به منظور تامین بخشی از خدمات مکمل می تواند امید بخش باشد؛که برخلاف موضوع یاد شده در بعضی مقالات نیز ذکر شده است که تاثیر پذیرش بیماری وذهنیت شخصی(self concept)خود فرددرراستای بهبودبیماری نسبت به مذهب وخانواده و جامعه پررنگ تر است. نتیجه گیری :با تکیه بر این مطلب که تاثیر ذهنیت شخصی خود فرد درراستای بهبود بیماری نسبت به جامعه واجتماع پررنگ تر است وباتوجه به این که تغییر نگرش درخود بیماران مبتلا به ام اس می تواند در رفع مشکلات اجتماعی وتطابق روحی وروانی با اجتماع مثمر ثمر واقع شود؛با تکیه بر این جمله:((آنچه رابا تمام وجود باورداشته باشید،به آن می رسید؛آنچه را میبینید،باور نمی کنید بلکه آنچه را پیشاپیش باور دارید می بینید.)) درواقع باور ،واقعیت رارقم میزند. درنتیجه به رغم تاثیر اجتماع برپیشرفت یا کنترل بیماری ام اس آنچه توصیه می شود پذیرش ونگرش شخصی است که این نگرش نه تنهامی تواند باعث کنترل بیماری شود بلکه بسیاری از مشکلات فردی حل وفصل می شود ضمن این که تغییر باور و اصلاح طرحواره معیوب ذهنی بیمار وهمچنین افزایش آگاهی مردمی نیز در حیطه های توانبخشی دردستور کار قرارگیرد.

نویسندگان

سیده ساره سعید

دانشجوی کارشناسی کاردرمانی دانشگاه جندی شاپور اهواز،اهواز،ایران

میمنت اکبری

مربی گروه آموزشی کاردرمانی،کمیته تحقیقاتن دانشجویی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز،اهواز،ایران

یعقوب مدملی

دانشجوی کارشناسی ارشد پرستاری جراحی،کمیته تحقیقات دانشجویی،دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز،اهواز،ایران

آسیه اکملی

دانشجوی کارشناسی کاردرمانی دانشگاه ،کمیته تحقیقات دانشجویی،جندی شاپور اهواز ،اهواز،ایران