بررسی تاثیر هوش معنوی، هوش عاطفی، و هوش فرهنگی بر عملکرد مدیران سازمان ها

در سالهای 1980 روانشناسانی نظیر هوارد گاردنر به طور جدی شروع به نوشتن در مورد هوش هایچندگانه نمودند. گاردنر ادعا کرد به همان اندازه که توانایی های شناختی اندازه گیری شده در موفقیت فرددر زندگی مهم هستند هوش های درون فردی و میان فردی نیز مهم هستند. هوش عاطفی آخرین تحول دردرک رابطه میان تفکر و عاطفه است. هوش فرهنگی واقعیتهای عملی را تصدیق میکند و بر زمینه های بینفرهنگی تمرکز می نماید و واژه ی هوش معنوی یکی از مفاهیم جدید جذاب و بحث برانگیزی است که دربرتو و علاقه جهانی محققان صاحب نظران و بویژه روان شناسان به حوزه ی دین و معنویت مطرح شده وتوسعه بیدا کرده است از سوی دیگر، هوش هیجانی موجب بهبودی روابط اجتماعی و کنترل عواطف واحساسات می گردد. هوش معنوی بیشتر موجب هوش هیجانی بیشتر می شود و به واقع هوش معنویتقویت کننده هوش هیجانی است. بدین ترتیب فرد به سوی کمال حرکت می کند. هدف این مطالعه بررسیتاثیر هوش فرهنگی هوش هیجانی و هوش معنوی بر عملکرد مدیران سازمان است.روش پژوهش توصیفیتحلیلی و گردآوری اطلاعات از طریق مطالعه منابع معتبر علمی تحقیق مقالات و کتب انجام شده است.

کلیدواژه ها:

هوش معنوی ، هوش فرهنگی ، هوش هیجانی ، عملکرد مدیران