مقایسه عقل و عشق در اندیشه مولوی و قبال
محل انتشار: همایش بین المللی اقبال و دنیای ما
سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 754
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
IGBAL01_013
تاریخ نمایه سازی: 11 شهریور 1397
چکیده مقاله:
با دقت در جای جای آثار اقبال، مکرر با دو واژه عقل و عشق مواجه می شویم. این دو واژه در اندیشه اقبال اهمیت ویژه ای دارد. اقبال در چهار جیب عقل می تازد و در جاهایی نیز جانب عقل را می گیرد. ولی آنچه در نگاه او برجسته به نظر می رسد این است که عقل را در سایه عشق و محبت راهگشای مسایل می داند و تلفیق و معجونی از عشق و عقل را کلید رسیدن به هدف می شمارد. از آنجا که اقبال لاهوری خود را مرید مولوی (مولانا) می داند در حوزه اندیشه و شعر از مولانا متاثر شده است و در دو مقوله عشق و عقل که در مثنوی در دیوان شمس مولوی به کرار به چشم می خورند بین او و مولوی شباهت هایی دیده می شود. مولوی نیز عقل را در جاهایی نکوهش می کند و این عمل نکوهش خود را به عقل جزیی تاکید می نماید. در جاهای دیگر نیز آن را زیربنای جهان هستی می داند و از آن تعبیر به عقل کل می کند. اما در گران بهای صدف اندیشه مولوی، عشقی است که عقل از تفسیر و بیان آن عاجز و ناتوان است. لذا در این تحقیق سعی شده است شباهت های فکری مولانا و اقبال در دو مقوله عشق و عقل مورد بررسی قرار گیرد.
نویسندگان
گودرز حسین زاده
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان