پهلوی اول بر پایه نظریات نمادگرایی توسعه

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 451

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

INTCONF03_064

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1397

چکیده مقاله:

نظریات توسعه محور در حوزه جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی از دهه 1٬970 به بعد با اصول نظریات خطی مارکسیستی و سیستمی کارکردگرایی به سمت تاکید بر مولفه های ترکیبی و غیرخطی حرکت کرده است. بر همین اساس به وضوح مشاهده تغییر در نگاه ها نسبت به نقش و جایگاه دولت در فرایند توسعه هستیم. با اهمیت رهیافت نهادی تطبیقی مانند پیتر اوانز مشاهده ارتباط توسعه با مفاهیم جامعه و ساختار جهانی در کنار دولت هستیم. نگارنده آن در پژوهش اخیر در راستای تحلیل این سوال اصلی درآمدی که اقتصاد سیاسی دولت رضاشاه از منظر نظریات نهادگرایی اقتصادی را مورد بررسی قرار دهیم. فرضیه مطروح بیانگر آنست که، نقش دولت در توسعه (بالاخص در نیمه اول حکومت) بسیار مثبت بود و محرکی حرکت دولت میان بر اساس نظریات نهاد گرایی (مدل اوانز) می باشد ولی در دوره افول این نقش به ویژه در ارتباط با جامعه به حاشیه می رود. بر همین اساس دولت به دولت یغماگر مبدل می شود چرا که در دهه دوم تروسیه استبداد گرمایی به مصاف سنت رفته و باعث عدم و برگرایی و طرح های مشترک و جام شده است. از سوی دیگر، در اثر جهانی بودن شبه مطلقه رضاشاه در یک قمار تاریخی به نیروی سوم روی آورد که با بدشانسی ساختار جهانی مواجه شد . اساس دیدگاه های نمایندگان در مورد دولت رضاشاه، اسناد و مکاتبات تیمور تاش - وزیر دربار رضاشاه - می باشد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری مطالب، استفاده از مقالات و کتب معتبر می باشد.

نویسندگان

مظفر حسنوند

دانشجوی دکترای علوم سیاسی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی - دانشگاه شیراز

ساسان احمدی اصل

دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی - دانشگاه شیراز

مهدی اسفندیاری

دانش آموخته کارشناسی ارشد مطالعات منطقه خلیج فارس - دانشگاه شیراز