نگاهی پدیدارشناسانه به مرگ اندیشی دو عارف: باباطاهر و شمس تبریزی

سال انتشار: 1396
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 489

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAFAKHERCONF01_045

تاریخ نمایه سازی: 16 تیر 1397

چکیده مقاله:

بسیاری از شاعران و نویسندگان در شاهکارهای خود معنای مرگ را از دلزندگی و معنای زندگی را از دل مرگ بیرون کشیده اند. تفکر در مورد مرگ همواره قسمت عمده ای از فلسفه زندگی را میان عرفای ایرانی تشکیل داده است. ماموریت اصلی جامعه شناسی پدیداری مرگ، مطالعه فرایندهای پس از مرگ به صورت پدیدار ذهنی در جامعه است. مرگها در عمیق ترین تاثیرات خود به صورت متن ادبی سوزناک یا عبرت انگیز درمی آیند و بر ذهن مخاطب نفوذ می کنند. نوشته های ادبی چه به صورت نظم و چه در شکل نثر می توانند در تشکیل مفهوم مرگ در جامعه ایرانی موثر باشند. در روش تحقیق این مقاله مطابق الگوی دونیش و گروکر نخست به توصیف متون مورد نظر پرداختیم و سپس واحدهای معنایی یافته شده را به صورت موضوعات اصلی تجارب ذهنی مرگ در اشعار باباطاهر و نوشته های شمس دسته بندی کرده ایم. سپس تمایز پدیدارشناسانه تجارب ذهنی مرگ باباطاهر و شمس تبریزی را درانتهای کار توضیح داده ایم. در عرفان عامیانه باباطاهر مرگ بیشتر پدیده ای هستی شناختی، مبهم و عبرت آموز است اما در مقالات شمس مرگ مفهومی بانشاط و مثبت است که گاهی ارزشمندتر از زندگی است و همواره معنای آزادی و تکامل را در خود دارد.

نویسندگان

نسرین فقیه ملک مرزبان

هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا (س)

زینب علیرضا

دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه الزهرا (س)