تحول نظریه های منازعه و همکاری در روابط بین الملل

منازعه، هم زاد زندگی اجتماعی انسان بوده است و نه خشونت آمیز آن یعنی چنگ، همواره یکی از نگرانی های وی برای ادامه حیات به شمار می رود. بنابراین تلاش های نظری بسیاری توسط بشر برای توضیح منظم و قانونمند این پدیده اجتماعی صورت گرفته است که حاصل آن پردازش نظریه های مختلف در زمینه جنگ و صلح و مناقشه و همکاری در روابط بین الملل می باشد. هر یک از این رویکردهای نظری بر اساس مفروضه ها و اصول خود، تفاسیر و قرایت های مختلفی از این دو پدیده ارایه می دهند. در این نوشتار سعی می شود با توضیح و تشریح نظریه های مختلف منازعه با همکاری یا به عبارت دیگر جنگ و صلح، فرایند تحول در سیر نظریه پردازی در این حوزه واکاوی و تبیین گردد. در چارچوب سطوح تحلیل سه گانه در روابط بین الملل، نشان داده خواهد شد که نظریه های منازعه و همکاری از سطح تحلیل خرد سردی به سوی سطح تحلیل کلان تحول و تغییر یافته اند. دراین میان تحولات و دگرگونی های دینی در عرصه بین المللی نقش بسزایی در این تکامل نظری داشته است.

کلیدواژه ها:

منازعه ، سطوح تحلیل ، همکاری ، صلح ، جنگ ، واقع گرایی ، ارمان گرایی ، نو واقع گرایی ، نو لیبرالیسم ، سازه انگاری