کاربرد الگوسازی چندسطحی در تحلیل منحنی کوزنتسزیست محیطی (مطالعه موردی: 33 کشور منتخب چهارگروه درآمدی)

سال انتشار: 1394
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 299

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ERD-22-10_003

تاریخ نمایه سازی: 21 فروردین 1397

چکیده مقاله:

فعالیت های بسیاری در حوزه اقتصاد محیط زیست بر این پرسش تمرکز نموده اند که چرا برخی کشورهای درحال توسعه، از تخریب زیست محیطی رنج می برند، درحالی که برخی دیگر از کشورها قادر به حفاظت یا حتی افزایش کیفیت زیست محیطی هستند. با فروپاشی کمونیسم و تحول اقتصادی چین، اغلب مردم در اقتصادهایی با بازار آزاد، زندگی، کار و خریدوفروش می کنند. ازاین رو کیفیت آینده محیط زیست به چگونگی شکل گیری رابطه میان آلودگی و رشد این بازار آزاد، بستگی دارد. مشارکت اصلی اقتصاددانان در تحلیل این مبحث، به مفهوم منحنی کوزنتس زیست محیطی EKC مربوط می شود . فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس این گونه فرض می کند که یک رابطه غیریکنواخت و غیرثابت میان تولید ناخالص داخلی سرانه و کیفیت محیط زیست وجود دارد. اگر فرضیه EKC صحیح باشد، روندهای درآمد سرانه تغییرات کلی رفاه در کشورهای ثروتمند را کمتر برآورد می کنند، اما این روندها را در کشورهای فقیرتر بیشتر برآورد می کنند. برخی اقتصاددانان بانک جهانی استدلال نموده اند که EKC در طول زمان به طرف چپ و به سمت پایین جابجا می شود. در پژوهش حاضر به بررسی رابطه میان انتشار CO2 و تولید ناخالص داخلی برای 33 کشور منتخب چهار گروه درآمدی (با درآمد بالا، با درآمد بالای متوسط، با درآمد پایین متوسط و با درآمد پایین) با استفاده از داده های دوره زمانی 1991 تا 2009 پرداخته شده است. یافته های این پژوهش بیانگر لزوم بهره گیری از الگوی چندسطحی در بررسی فرضیه مذکور است . بر اساس نتایج به دست آمده از این الگو می توان گفت در هیچ یک از کشورهای چهار گروه درآمدی، فرضیه EKC رد نمی شود و بر این اساس کشورهای گروه درآمدی بالا، سطح تولید ناخالص داخلی سرانه نقطه عطف منحنی کوزنتس را گذرانده اند و در بخش نزولی این منحنی قرار دارند. این در حالی است که کشورهای گروه درآمدی پایین و کمتر از متوسط فاصله بسیار زیادی با سطح تولید ناخالص داخلی سرانه حداکثر آلودگی دارند و مادامی که از نیروهای بازاری و غیربازاری استفاده بهینه ننمایند، در دام افزایش آلودگی در اثر افزایش تولید ناخالص داخلی باقی خواهند ماند. با توجه به اینکه در واقعیت و با شرایط فعلی کشورهای با درآمد کمتر از متوسط و پایین (به لحاظ تکنولوژی، زیرساخت ها و ساختارهای مختلف اقتصادی، سیاسیو غیره)، تقریبا دستیابی به قسمت نزولی منحنی کوزنتس زیست محیطی برای آن ها غیرممکن است، برای دستیابی به این بخش و کاهش سطح درآمدی لازم برای رسیدن به بخش نزولی آلودگی، بایستی تغییرات عمده ای در نیروهای بازاری و غیربازاری حاکم بر این کشورها صورت گیرد.

کلیدواژه ها:

منحنی کوزنتس زیست محیطی ، الگوسازی چندسطحی ، انتشار CO2

نویسندگان

علی فیروززارع

دانشجوی دوره دکتری اقتصاد کشاورزی دانشگاهفردوسی مشهد

ناصر شاهنوشی

استاد گروه اقتصاد کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد