بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک و رهبری تحول آفرین با چابکی سازمانی در دستگاه های اجرایی شهرستان زرند

در دنیای رقابتی و دایما در حال تغییر امروزی، تفکر استراتژیک به عنوان یکی از مهمترین مشخصه های رهبران تحول آفرین که می تواندبر چابکی سازمانی نیز اثرگذار باشد، مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهمیت این مقوله، لزوم تبیین رابطه میان تفکر استراتژیک ورهبری تحول آفرین و چابکی سازمانی ضروری به نظر می رسد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین تفکر استراتژیک و رهبری تحولآفرین با چابکی سازمانی دردستگاه های اجرایی شهرستان زرند است. جامعه آماری متشکل از تمام کارکنان دستگاه های اجرایی شهرستان زرند بود. داده ها از 306 نفر از کارکنان دستگاه های اجرایی شهرستان زرند جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی رابطه میان متغیرهای پژوهش از نرم افزار SPSS و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار میان تفکر استراتژیک با مولفه های تناقض اندیشی، چشم انداز اندیشی، بداهه اندیشی، زمان اندیشی، منابع اندیشی، چرخه عمر اندیشی، سعی وخطا اندیشی و چابکی سازمانی بود. همچنین نتایج نشان داد که رهبری تحول گرا با مولفه های نفوذ آرمانی، ترغیب ذهنی، انگیزش الهام بخش و ملاحظه فردی با چابکی سازمانی رابطه مثبت و معناداری دارد.

کلیدواژه ها:

تفکر استراتژیک ، رهبری تحول آفرین ، چابکی سازمانی ، دستگاه های اجرایی شهرستان زرند