برنامه ریزی درسی

هدف از این تحقیق اینست که برنامه ریزی درسی ندرتا به محتوا ومقاطع تحصیلی وارتباط آن با دروس دیگر تحصیلی توجه می شود. تحلیل فلسفی برنامه درسی ممکن است این تباین وناسازگاری موجود میان دروس پیشنهادی با هدف های تربیتی رابرطرف کند و برنامه ریز را متقاعد کند به این که باید میان برنامه درسی، وهدف های تربیتی ، هم چنین میان موضوع ها ومحتوای آنها سازگاری به وجود آید. بعضی برنامه ریزان،برنامه ریزی درسی را به صورت یک نظام در نظر می گیرند که درونداد،فرایند یا گردش کار، برونداد، و بازخورد عناصر اصلی آن راتشکیل می دهند. گاهی این برنامه ریزان ،برنامه درسی رابا جریان برنامه ریزی درسی اشتباه می کنند مثلا ، مک دانلد، هردو محتوا وفرایند رادر داخل((نظام برنامه درسی))قرار می دهد ومی گوید نظام ((.....از افراد به عنوان واحدهای اصلی آن تشکیل می شود ...وبرونداد آن به زمینه های آموزشی انتقال می یابد)). هراندازه برنامه ریزی برای آموزش،نظامدارتر باشد،بهره برداری از پتانسیل نیروی انسانی بهتر خواهد بود.برنامه ریزی درسی که تمهید وابزاری برای تدوین نظامدار برنامه درسی است،به متخصصان نظام آموزش وپرورش در پرورش نیروی انسانی کارآمد کمک می کند.برنامه های درسی نظامدار آموزش وپرورش به دست اندرکاران یاری می کند تابتوانند ضمن ارزشیابی ونظارت کافی به جریان اجرای برنامه های آموزشی،در حفظ،اصلاح وگسترش آن بکوشند. برنامه ریزی درسی سه مرحله اساسی رادربرمیگیرد :برنامه ریزی ،اجرا،ارزشیابی. هریک از مراحل برنامه ریزی درسی دارای عناصری هستند که به طور منظم باید مورد توجه عملی قرار گیرند.که در این مقاله از روش تحلیلی و توصیفی و کتابخانه ای استفاده شده است.

کلیدواژه ها:

برنامه ریزی درسی ، برنامه ، محتوا ، ارزشیابی