اطلاق یا نسبیت اخلاق از نگاه مفسران
محل انتشار: فصلنامه پژوهش های قرآنی، دوره: 4، شماره: 13
سال انتشار: 1377
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 700
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JQR-4-13_008
تاریخ نمایه سازی: 23 دی 1396
چکیده مقاله:
یکی از مباحث مهم و در عین حال جدید فلسفه اخلاق، مساله نسبیت اخلاق است. این بحث با توجه به اهمیت و کاربرد فراوانی که دارد، توجه بسیاری از فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده و دیدگاههای گوناگون درباره آن ابراز شده است:1 .گروهی اخلاق را نسبی می دانند و همه آیینها ، ضوابط و معیارهای اخلاقی را با توجه به گوناگونی افراد یک جامعه و تنوع فرهنگها و جامعه ها، متغیر و متفاوت می شناسند. این عده به دو دسته تقسیم می شوند:الف. برخی اخلاق را تا آنجا نسبی و متغیر می شناسند که برای هر فرد، ملاکی ویژه و به تعداد انسانها نظریه اخلاقی معتقدند.(هابز) برای نخستین بار اظهار داشت که هر کس آنچه را به مذاق خویش مطبوع می بیند ، خوب می نامد، و آنچه را ناپسند و نامطبوع است، در شمار بدیها می آورد. و از آن جهت که افراد از طبیعت و سرشتی یکسان برخوردار نیستند و طبیعت هر یک با دیگری متفاوت است، در ملاکها و تشخیصهای مشترک میان نیک و بد اختلاف پیدا می کنند.
نویسندگان