مدل یابی علی میان سیستم های رفتاری مغز و خود پنداره تحصیلی با میانجیگری کیفیت تجارب یادگیری

هدف پژوهش حاضر آزمون مدل یابی علی نظام های رفتاری مغز و کیفیت تجارب یادگیری با خود پنداره تحصیلی دانش آموزان پایه سوم متوسطه شهر تهران بود. این پژوهش ازنوع کاربردی و از نوع مدل معادله ساختاری بود. تعداد نمونه 335 نفر بود که 173 نفر دانش آموز پسر و 162 نفر دانش آموز دختر بود و به روش خوشه ای تصادفی برگزیده شدند. با کمک پرسشنامه های خودپنداره تحصیلی دلاور ( 1372 )، کارور و وایت ( 1994 ) و نیومن ( 1990 ) داده ها جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و روش تحلیل مسیر استفاده شد. پس از تایید مدل های اندازه گیری متغیرهای نهفته و برازش مدل تابع ساختاری، نشان داد که مدل مورد آزمون، برازش مناسبی با داده ها دارد. ضمن اینکه مشخص شد متغیر کیفیت تجارب یادگیری به عنوان متغیر تعدیل کننده در بین متغیر های نظام های رفتاری مغز و خود پنداره تحصیلی عمل می کند. همچنین مشخص شد کیفیت تجارب یادگیری بر خود پنداره تحصیلی تاثیر دارد. و نظام های رفتاری بر کیفیت تجارب یادگیری و خود پنداره تحصیلی تاثیر معنادار دارد. نتایج تحلیل نشان داد میان مجموعه متغیر های پیش بین و ملاک به میزان r=0/63 همبستگی وجود دارد و مجموعه متغیرهای پیش بین توانست به میزان 39/3% از تغییرات واریانس متغیر خودپنداره تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند. بنابرین براساس پژوهش حاضر نظام های رفتاری مغز و کیفیت تجارب یادگیری بر رشد خود پنداره تحصیلی تاثیر دارد. لیکن باید مسوولین در برنامه ریزی های آموزشی خود به این دو ویژگی توجه وافر و مخصوصی داشته باشند.

کلیدواژه ها:

خود پنداره تحصیلی ، نظام های رفتاری مغز ، کیفیت تجارب یادگیری