لایه های معنایی «زندگی» در قرآن کریم
محل انتشار: همایش ملی معناداری زندگی
سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 4,475
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MANADARI01_025
تاریخ نمایه سازی: 25 بهمن 1387
چکیده مقاله:
از دیدگاه قرآن کریم زندگی دارای مراتبی است که امکان دستیابی به آن در اختیار انسان گذاشته شده است. کانونی ترین مفهوم زندگی در قرآن واژه «حیات» است که با دیگر میدانهای معناشناختی این واژه ارتباط معنادار برقرار می کند. حیات، گاهی مقابل عدم و نیستی قرار می گیرد که با واژه هایی مانند «انشاء» و «خلق» بیان می شود. همچنین حیات بخشی همه چیز از آب و زنده شدن زمین با باران و در دامنه حیات طبیعی مطرح می شود و گاهی مقابل موت است که خود مرحله ای از زندگی است. این موت گاهی مرگ جسمی و طبیعی است و گاهی مرگ درونی و ادراکات است. حیات نیز دارای مراتبی است: پایین ترین مرتبه زندگی (الحیاه الدنیا ) یا زندگی پست یا دم دستی است که در آن هیچ انتخاب و رشدی نیست بلکه همان نقطه شروع است و این، تنها بهره کافران است که خود را از رشد محجوب کرده اند (للذین کفروا الحیاه الدنیا)، اما آنان که با ایمان، یعنی پذیرش درونی و عمل صالح یعنی عمل بیرونی به اقتضای آن پذیرش، زندگی خود را رقم زده اند، به حیات طیبه می رسند (من عمل صالحا من ذکر أو انثی فلنحیینه حیاه طیبه). رسیدن به این سطح برای کسانی میسر است که در انگیزه خود زندگی دیگر یا برتر یا بلندتر را انتخاب کنند (الدار الآخره). چرا که از دیدگاه قرآن آخرت، جایگاه واقعی حیات است (و ان الدار الآخره لهی الحیوان). این حیات کسبی است و با انتخاب و تلاش حاصل می شود. برای همین برخی در آخرت زنده مبعوث می شوند، همچنین همنشینی معنادار حیات، موت و دوباره حیات در آیات متعدد قرآن نشانه متنوع بودن سطح حیاط آغازین با حیات فرجامی از دیدگاه قرآن است. قرآن کریم در برخی از داستانها مثل عزیر، ابراهیم و پرندگان، بنی اسرائیل و.... اشاره دارد. همچنین معنای زندگی در قرآن گسترده است و با تصور و گمان مردم همخوانی ندارد، برای همین در زبان قرآن ساختارشکنی و نفی گمان با واژگانی مانند «و لاتحسبن» بیان می شود. در این رویکرد رزق گرفتن از جانب پروردگار باعث معناداری زندگیست حتی اگر در موت جسمی باشد و عدم این رزق گیری بی معنایی زندگیست ( اموات غیر احیا -21 نحل) و این دو نوع زندگی از نظر قرآن یکی نیست. یعنی قرآن دست به ارزش گزاری گذاشته است (و ما یستوی الاحیا ولا الاموات ). تلاش پیام آوران معنای زندگی رساندن بشر به سطح واقعی یا معنوی زندگی است (استجیبوا لله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم). بالاترین مرتبه حیات بعد از رسیدن به بهره مندی و رویت تجلی حیات، تحقق به اسم «حی» خداوند است که او محی و ممیت نیز هست. کسانی که به این مرتبه از معناداری برسند، خود زندگی بخشند ( داستان عیسی و ابراهیم ). همنشینی دو اسم حسنای «حی» و «قیوم» اوج معنا بخشی زندگی است، قیام ترتب کامل آثار شی است و قیوم صیغه مبالغه قیام است. «حی قیوم» اوج اثرگذاری معنای حیات است ( هو الحی الذی لا یموت).
نویسندگان
مهدی مطیع
استادیار گروه الهیات دانشگاه اصفهان