معنای زندگی انسان در نگاه فردریش ویلهم نیچه

سال انتشار: 1388
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 13,481

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MANADARI01_008

تاریخ نمایه سازی: 25 بهمن 1387

چکیده مقاله:

یکی از اثرگذارترین جریانات فلسفی در جهان معاصر چیزی است که اصطلاحاً پست مدرن خوانده می شود، به زعم فلاسفه پست مدرن، همه چیز پیوسته در تغییر است. هیچ چیز، حتی در عالم پدیدارها نیز، معین و ثابت نیست و عالم دومی نیز به عنوان منبع و مأخذ معیارهای ثابت وجود نداشت. از این رو فلاسفه پست مدرن در این رویکرد ترجیح می دهند عالم را بسان متن بنگرند، که در معرض تفسیرهای گوناگون است. در میان فلاسفه پست مدرن نیچه بیش از دیگران بر امور متافیزیک تاخته و آرمانهای دین مسیحیت را نفی نموده است. وی منکر آن بود که تفسیر مشعر بر آن است که باید مفسری وجود داشته باشد. حتی وی معتقد بود که تفسیر، ابداع است. یکی از مدعاهای اصلی او نشان دادن این مطلب بود که این عالم که مسلم و بدیهی فرض شده، صرفاً نتیجه یک تفسیر از میان خیل تفاسیر است. وی استدلال می آورد که برداشتی مسیحی سازگار با علایق یک تیپ و سنخ شخصیت ها بوده است. حتی اصرار مسیحیت بر اینکه تنها یک تفسیر می تواند درست باشد، مورد انتقاد قرار گرفته است. نیچه با آرمان زهد به عنوان آرمان و هدف اساسی زندگی انسان به مخالفت بر می خیزد. از اینرو او تلاش می کند تا با این آرمان به مقابله پردازد و تفاسیر طبیعی از حیات بشر را به جای تفاسیر مابعدالطبیعی از آن بنشاند. اینک که آرمان زهد به حدّ وسیعی با مرگ خدا به نهایت کار خود رسیده، لازم است تا چیز دیگری جایگزین آن شود. آرمان بزرگی که الهام‏بخش تلاش، کوشش و تحقّق نفس است. اما از آنجا که رد آرمان زهد به مرگ خدا و نفی وجود هر واقعیت متعالی و اخروی می‏انجامد، ضرورتاً به این نتیجه می‏رسد که این امور خالی از هرگونه ارزشی هستند نیچه معقتد بود که زندگی نیاز به قدرت خواهی دارد تا بدان جهت دهد. چون نمی توانیم هیچ معنایی برای زندگی کشف کنیم، مجبوریم این معنا را خلق کنیم. بنابراین، قدرت خواهی را به عنوان مفهومی وسیع تر از صرف شور و اشتیاق تسلط یافتن بر دیگران اساس قرار داده و منطبق با آن بیان می نماید ما قوانین خود را خودمان می سازیم. اما حتی او نیز نمی تواند نهایتاً زندگی و حیات را از هدف و غایتمندی باز دارد و « ابر انسان » معرفی می کند. او بیان می کند انسان برتر موجودی زنده و با قدرت است و باید چونان فردی سرباز و جنگجو به قدرت خویش ایمان داشته باشد و چهره ی قوی خود را نشان بدهد او باید آنچه را که می پسندد و تمایل به قدرتش اقتضا می کند انجام بدهد، از اینرو انسان برتر ارزش آفرین و معنا بخش زندگی خویش است.

نویسندگان

طاهره جاویدی کلاته جعفرآبادی

استادیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد

مرضیه عالی

دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه فردوسی مشهد