الگوی شخصیت سالم از دیدگاه محمد اقبال لاهوری: انسان خودی
محل انتشار: کنگره ملی نماز و سلامت روان
سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 733
متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
NAMAZ01_011
تاریخ نمایه سازی: 17 آبان 1396
چکیده مقاله:
زمینه و هدف: روان شناسان کمال با دیدی نو به ماهیت انسان می نگرند. هدف آن ها درمان افراد نژند و پریش نیست، بلکه بیداری و رهایی استعدادهای انسان برای تحقق بخشیدن به توانایی های خویشتن و یافتن معنای ژرف تری در زندگی است. در این دیدگاه، شخصیت سالم شیوه ای از بودن است که فرد تحت هدایت هوش، عقل و میل به زندگی به گونه ای رفتار و عمل می کند که موجب ارضای نیازها، افزایش رشد، آگاهی و ظرفیت های انسانی و نیز توانایی عشق ورزیدن می شود. هدف این مطالعه بازبینی دیدگاه محمد اقبال لاهوری و چارچوب بندی الگوی شخصیت سالم برخاسته از آن است. روش: این پژوهش، یک مطالعه ی کتاب خانه ای است که با بازبینی منابع و متون درصدد استخراج و ترسیم الگوی شخصیت سالم، در چارچوب روان شناسی کمال، از دیدگاه این اندیشمند اسلامی– پاکستانی است. یافته ها: شخصیت سالم اقبال، انسان خودی است، نه انسان بی خود . در تعبیرهای اقبال خودی عبارت است از خودآگاهی، خودیابی و خود شدن و همه ی امکانات خویش را شکوفا ساختن. انسان خودی کسی است که از موقعیت اجتماعی، فردی و وجودی خویش آگاه باشد. من فردی و اجتماعی خود را حفظ کرده، نیرومند ساخته، امکانات وجودی و اجتماعی خویش را دریافته و درصدد شکوفا ساختن آن ها باشد. انسان خودی اقبال دارای ویژگی هایی از این قبیل است: 1) تجربه ی وجودی یا بعد عرفانی، 2) احساس تماس، نزدیکی و هماغوشی، 3) نیازمند خلوت و جلوت ، 4) پرانرژی، نیرومند و قهار، 5) سرشار از عشق و جوشش، 6) مملو از عمل و حرکت، 7) آرزومند و جویای کمال، 8) مجاهد، 9) سرنوشت ساز، 10) بهبودگرا، 11) خوداتکا، بی نیاز و مستغنی. نتیجه گیری: هدف اقبال این است که بگوید دین اسلام هم چنان استعداد آن را دارد که شخصیتی سالم، عمیق و نیرومند را پرورش دهد. فرهنگش هنوز می تواند فرزند خویش را از دامن فرهنگ و تمدن غرب بازگیرد و در دامن خویش پرورش دهد. اگرچه ممکن است این الگو یک ایده آل دسترس ناپذیر را ارایه دهد ولی بهتر است مشوق رفتن به سمت آن باشیم.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
خیراله صادقی
دکترای روان شناسی بالینی، عضو هییت علمی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی– درمانی کرمانشاه
امیر شرفی
کارشناس ارشد روان شناسی بالینی، بهداری نیروی انتظامی، سنندج