مدیریت شهری از ظهور تا افول

مدیریت شهری به عنوان یک مفهوم و یک عمل، در طول زمان دستخوش تحولات فراوانی شده است. مدیریت شهری پس از اواسط قرن بیستم و در پاسخ به ناکارآمدی نظریه نوسازی در سطح حکومت های محلی به وجود آمد. مدیریت شهری حاصل برهمکنش سه مفهوم لیبرالیسم، دموکراسی و بوروکراسی است. پس از جنگ جهانی دوم و سلطه نظریه نوسازی، سیطره بوروکراسی مجالی برای مدیریت شهری باقی نگذاشته بود. کوچکسازی، برونسپاری، خصوصی سازی، تفویض اختیارت به سطوح پایین تر حکومتی و ... که از اصول اندیشه نیولیبرال به حساب می آمدند، سبب شکل گیری ماهیت و محتوای مدیریت شهری پس از دهه 70 شدند. در این دوره چرخش به سمت لیبرالیسم فضایی را برای مدیریت شهری به وجود آورد. در دهه 90 و افول مدیریت گرایی، توجه به دموکراسی رونق یافت و مدیریت شهری ناگزیر جای خود را به حکمرانی خوب شهری بخشید. مقاله حاضر مروری بر این تحولات و روند مرگ و زندگی مدیریت شهری است و الزامات دستیابی به حکمرانی خوب شهری و گذر از مدیریت شهری را برمی شمارد.