مفهوم زمان و کریستال زمان در نظریات ژیل دلوز و تاثیر آن بر روایت در سینمای معاصر ایران

سال انتشار: 1395
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 1,843

فایل این مقاله در 22 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICNAH01_083

تاریخ نمایه سازی: 13 شهریور 1396

چکیده مقاله:

زمان از جمله شهودیترین و پایهای ترین احساسات تجربی بشر است با این حال معنا و مفهوم آن هیچگاه برای ابنای بشر در طول تاریخ به روشنی مشخص نبوده است. این مقاله قصد دارد تا علاوه بر تبیین و تحلیل مبحث زمان وترکیبات آن به خصوص نظریه کریستال زمان در نظریات ژیل دلوز به تاثیری که این نظریات بر روایت در سینمای - معاصر ایران داشته بپردازد. پژوهش برآن است که سینمای مبتنی بر چند زمانی، از عامل زمان با رویکردی که آرایفلسفی کسانی چون هانری برگسون و ژیل دلوز قابلیت تحلیل جامع آن را دارند بهره میگیرد. در روایت سینمای مبتنی بر چند زمانی یا سینمای خاطرات و پیشآگاهیها عواملی چون مبدا روایت، زمان، قاببندی و شرایط ذهنیتاهمیت بسیاری مییابند و در برخورد این نوع روایت ذهنی با حافظه و خاطره، عواملی چون زمانپریشی و انواع رجوع به گذشتههای بیرونی، درونی و مرکب مطرح میشوند. در این پژوهش، پس از توضیح مفهوم زمان و کریستال-زمان نزد ژیل دلوز، تاثیرات و تغییراتی که این نگاه بر سینما و عنصر روایت در آن گذارده است بررسی و در ادامه برخی از آثار سینمای معاصر ایران که ساختار روایی مدرنی مبتنی بر این نظریات دارند، با نیت دستیابی به الگویی واحد برای خوانش این نوع سینما تحلیل میشوند

نویسندگان

عماد ابوعطااملشی

کارشناسی ارشد سینما، استاد دانشگاه سورهی تهران

مرجان نادرزاده گوارشکی

دانشجوی دکترا فلسفهی هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال